روزهای من
روزهای من

روزهای من

اتاق باران

نمای بیرونی اتاق باران:

کمد عروسکها و لباسهای زیر

هنر دست بهاره خانم... این قبلا کتابخونه ی من بود که رنگش کردم و حالا شده دکور اتاق باران خانم

کمد لباسها به همراه صندلی غذا

این که دیگه نیاز به توضیح نداره

اینم دیگه توضیح نمیخواد

اینم...


نظرات 12 + ارسال نظر
مینا- دفتر خاطرات چهارشنبه 20 دی 1391 ساعت 10:09 ق.ظ

با اس ام اس همه نظرامو گفتم بهاری
ولی اینجام میگم. خسته نباشی خانوم . عالی بود. ایشاله به شادی و سلامتی به دنیا بیاد و از وسادلش استفاده کنه و لذت ببرین

قربونت برم مینا گلی خوب و مهربون و بامعرفتم... تو همیشه به من لطف داشتی عزیز دلم

بانو چهارشنبه 20 دی 1391 ساعت 11:58 ق.ظ http://heartplays.persianblog.ir/

انشالله مبارکش باشه.. همه چی عالی و خوشگل بودن...
چه صورتی ملیح و آرامش بخشیه...
ایشالله به شادی و سلامتی از همه وسایل استفاده کنه...

خیلی ممنونم دوستم تو لطف داری به من
مرسی از دعای خیرت بانو جون مهربونم

مموی عطربرنج چهارشنبه 20 دی 1391 ساعت 02:06 ب.ظ http://atri.blogsky.com/

عززیزم!! مبارک باشه دوستم...ایشالا که همیشه به خوشی و شادی باشه...قدمش 1000 بار خوب باشه براتون!
چقدر ذوق کردم براش...

گلبونت برم دوست جونمرسی عزیزم

مامان سمیر چهارشنبه 20 دی 1391 ساعت 02:21 ب.ظ

هووووووووررررررررررررررررا دیدم ..بالاخره ..چه قدر نازه ..ایشالا به سلامتی ...ارزو میکنم قدمش براتون پر از خیر و برکت باشه مامانی .....به زودی باید بیای و عکس دخملمونو بذاری ..

خوب خدا رو شکرمرسی عزیزم لطف داریقربان تو دوست خوب مرسی از دعای خیرت دوستم

الهه چهارشنبه 20 دی 1391 ساعت 02:40 ب.ظ http://man-va-va.persianblog.ir

اییییییییی جان خیلی خیلی خوشگله مبارکت باشه البته مبارک باران خانوم هم باشه

خیلی ممنونم الهه جانم

نازلی چهارشنبه 20 دی 1391 ساعت 02:51 ب.ظ

مبارک باشه بهاره جان همه چی عالیه و صورتی.
این گلی خانوم چه کیفی کنه با اینهمه عروسک. ایشالا که به خوشی به دنیا بیاد و شما هم کیفشو بکنین. مرسی از رمز عزیزم

مرسی نازلی جانم چشمت قشنگ میبینه دوستم
قربان تو دوست جونم

ســـــــاینــــــــا!. چهارشنبه 20 دی 1391 ساعت 07:21 ب.ظ

الهیییییییییی چقدر همه چی ناز و شیک هست..ایشالله قدمش خیر باشه

ممنون از لطفت ساینا جان... مرسی از لطفت عزیزم

سارا(من وشوشو) چهارشنبه 20 دی 1391 ساعت 09:30 ب.ظ http://shosho200.blogsky.com

عزیزم
مبارکش باشه
ایشالا بزودی بیاد تو بغلت
خیلی خوشکل و خوشرنگ و خوش سلیقه

ممنونم از لطفت سارا جان

تینا یکشنبه 24 دی 1391 ساعت 09:48 ق.ظ

ای جاااااااانم.... بهار خانوم هرچند از فکری که در مورد احساس من به خودت کردی الان قاطم ولی کلا با دیدن این عکسا روحم تازه شد.... ایشالا نی نی سلامت و شاد زیر سایه ی شما از آرامش این اتاق صورتی لذت می بره

قربونت برم تینا جان تو لطف داری به من عزیزم
دوستم منم امیدوارم هر جا که هستی شاد و سلامت و کامیاب باشی... می بوسمت

افسانه یکشنبه 24 دی 1391 ساعت 10:29 ق.ظ http://ืninidari.blogfa.com

سلام خاله
اتاق باران خانوم چه خوشگل شده و چه با سلیقه و زیبا چیده شدن. وسایلش هم خیلی ناز و گوگولیه
روروئک باران عین روروئک بهداد بود. مال بهداد فقط سبز و نقره ایه :)
کلا همه چیز خیلی خوب انتخاب و کنار هم گذاشته شده. مطمئنم از این به بعد روزی صد بار هم اگه بری تو اون اتاق باز هم برای صدمین بار در کمد رو باز می کنی و وسایل رو از نزدیک می بینی ... من یکی که این طوری بودم :)

سلام خاله
خوبی؟ بهداد گل من خوبه؟
چشمات قشنگ می بینند خالهسلیقه رو تو و علیرضا خان به خرج دادید که اونهمه زحمت کشیدید برای اتاق بهداد از طراحی گرفته تا درست کردن اونهمه چیزای خوشگل و هماهنگ با هم... من فقط خریدم و گذاشتم کنار هم به قول مامانم هر چی راحت جونم بود انجام دادم
چه جالب پس با هم تله پاتی داشتیم خاله...راستش روروئک رو دیگه گفتیم صورتی نگیریم دیگه خیلی به نظرم لوس میشد همه چی صورتی باشه.
دقیقا این کاریه که هر روز میکنم روزی صد دفعه ممیرم تو اتاقش و لباسا و وسائلشو نگاه میکنم و هی قند تو دلم آب میشه فقط ای کاش این ترس لعنتی نبود که گند بزنه به حال خوشم

بهناز یکشنبه 24 دی 1391 ساعت 11:36 ق.ظ

وای وای ماشاا... چقدر خوشگله. دست تو و مامانت درد نکنه. تخت و کمد علی سفید و کالسکه و کریرش آبی فیروزه ای. الان که عکسها رو دیدم پشیمون شدم چرا منم از اتاقش عکس نگرفتم. دوستم باران که به سلامتی دنیا اومد ، اولین ناخونها و کمی از موهاش رو نگهدار برای یادگاری ، همینطور بند نافش رو. بذار وقتی بزرگ شدند ، کلی حالشو ببرند.
این روزها خیلی سوره والعصر بخون و خرما بخور ( به تعداد فرد) برای اینکه صبرت رو خدا زیاد کنه. اسپند هم حتما دود کن ، ماشاا... اتاقش خیلی خوشگل بود

چشمات قشنگ میبینند بهناز جان... مرسی
چشم حتما کارایی و که گفتی انجام میدم... مرسی عزیزم

الی سه‌شنبه 26 دی 1391 ساعت 10:14 ب.ظ http://elidiary.persianblog.ir/

مبارکه
یه بار برای افسانه هم نوشتم بببین کی بشه دنبال باران کنی و هی این وسایل رو از جلوی راهش کنار بزنی !!
اون قفسه رو خیلی خوب رنگ زدی . نمی گفتی متوجه نمی شدم کار خودته

ممنون الی جانم
راست میگی... میدونم دو روز دیگه به اینهمه ترس و کولی بازیم میخندم و تنها از رشد و بزرگ شدن دخترکم لذت میبرم ولی نمیدونم دوستم شاید از بس بعضی از اطرافیانم و دکترم گفتند و گفتند من الان انقدر ترسیدم
چشمت قشنگ میبینند دوستم مرسی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد