روزهای من
روزهای من

روزهای من

دایره لغات و تواناییها

دایره لغات باران در این روزها:
می هام= می خوام
ماشین باباش= ماشین بابامه زود بیا پایین!
بو=برو
الی= الو
ماهو= ماهرو (هم کلاسیشه) 
دده بودا بودا، آره؟!= هنوز نفهمیدم یعنی چی ظاهرا سوال می پرسه در مورد چیزی!
هام= هرآنچه خوراکی هایی ممنوعی که با باباش یواشکی میخورند مثل پفک، چیپس، لواشک و. ..
آبی= آبمیوه منتها از نوع سن ایچش (در راستای مورد قبلی) 
دست= دستم کثیفه ببرم بشورم دستمو!
پاشی= پاشو
منه= مال منه
می هام= می خوام.
عباسی= مخفف تاب تاب عباسی است و منظور این است که دلش تاب بازی می خواهد!
داگه؟= داغه؟
دلام= سلام.
بسی= بستنی.
باباته؟!!!
توانایی های این روزهای باران:
از دیوار راست بالا رفتن.
تبلت منو برداشتن و د دررو.
غذا خوردن مستقل به قیمت کثیف کردن خودش، محیط اطرافش و من یا باباش و دق دادن ما دو تا!
تماس گرفتن از گوشی من یا باباش به طور اتفاقی با شماره هایی که ما خیال یا حال صحبت کردن با صاحبانش را نداریم، یعنی فقط عدل با همونا تماس می گیره ها. 
گرفتن کشتی کج درست موقع خواب.
آمدن سروقت کیف آرایش من، رژ لب مرا برداشتن و فرار کردن، گاهی اوقات هم استفاده از رژ مذکور به صورت بسیار مسخره ای.
اشتباه گرفتن ماست و خامه با کرم نرم کننده من و مالیدن آنها به دست و صورتش!
ذوق کردن از نشستن روی پای باباش آن زمان که پشت فرمان ماشین است،  گرفتن فرمان از او و حس شوماخر داشتن!
بازم هست منتها الان دیگه نمیذاره حرف بزنم!