روزهای من
روزهای من

روزهای من

انسانی باش ...

انسانی باش، از آن دست که زندگی را به اصالت معنای آن عزیز می‌دارد، که به انجام هر کاری بر می‌شود و اوقات را به شکوه تباه نمی‌کند، به آرزویی خام، که ای کاش زمانه دیگر بود.
زندگی را به اشتیاق طلب کن و هر چه را از آن فراچنگ تواند آمد. دلواپسی را حذر کن و اضطراب را که ملازم بی‌چون آن است. و حال را زندگی کن، بی‌حسرت دیروز، بی‌اندیشه فردا.
به تجربه‌های تازه دست برآور و به راه‌های ناشناخته قدم بگذار. به استقلال و استحکام، رها باش. بندهای توقع و انتظار را بگسل و آزادی خویش را دریاب و برای آنان که عزیز می‌داری طلب کن تا عنان انتخاب را در دست خود گیرند و راه زندگی را به اراده گام‌های خویش در‌نوردند. خندیدن را بیاموز و خنداندن را. خویشتن را آن‌چنان که هستی بپذیر، بی‌گلایه و بی‌شکایت و گیتی را به طبیعت خویش عزیز‌دار.
به جهان روی کن، به طبیعت و به جستجوی آن‌چه اصیل است و با طراوت. در رفتار دیگران به فراست نظر کن و در کردار خویش. به اطاعت هیچ هراسی، سر به‌راهی مگذار و به کاری در آمیز که زندگی دیگران را حلاوتی ارمغان کند یا دست کم آن را آسان‌تر سازد و تحمل‌پذیر.
به جسم خویش مهربانی کن و درستکار باش. خلاق باش. زندگانی را دوست بدار و تمامی حرکت و خروشی را که در آن موج می‌زند. بی‌محابا کنجکاوی کن و پیوسته بر آن باش که در هر لحظه عمر بیشتر بیاموزی.
از شکست مهراس، بلکه قدمش را عزیز‌دار. توفیق انسان بودن را با پیروزی در هیچ کاری برابر مکن. دیگران را چنان‌که هستند بپذیر و به دگرگون ساختن حوادث متغیری که دوست نمی‌داری،خویشتن را سرگرم کن. در همگان به چشم انسان نظر کن و هیچکس را به اعتبار، بالاتر از خویش منشان. به‌شتاب در پی خوشبختی متاز، زندگانی کن چنان‌که باید، تا که خوشبختی پاداش تو باشد ... 

پ.ن. نمیدونم نویسنده اش کیه

نظرات 11 + ارسال نظر
پیرهن پری دوشنبه 22 مهر 1387 ساعت 10:54 ق.ظ

فقط لبخنـــــــــــــــــــــد :)

بلوط دوشنبه 22 مهر 1387 ساعت 11:28 ق.ظ

چه متن قشنگی بود....ممنون از انتخابت خانومی :)

ایده دوشنبه 22 مهر 1387 ساعت 11:32 ق.ظ

چه آدم حسابی بوده نویسنده ش...
اوقات را به شکوه تباه نکن به آرزویی خام... واقعن درسته...
و اینم خیلی قبول دارم... به استقلال و استحکام رها باش...
و چقدر عکسه قشنگه... آدمو میبره تو اون صحنه... دلم باز شد بهاره جون.
من بی ادب سلام علک بلت نیستم! سلام بهاره جونی اینا... خوبی خوشی؟

نازلی دوشنبه 22 مهر 1387 ساعت 11:44 ق.ظ http://darentezarmojeze.blogsky.com/

چه قشنگ بود خیلی خوشم اومد. مخصوصا اینجاش
به جهان روی کن، به طبیعت و به جستجوی آن‌چه اصیل است
چه عکس خوشگلی گذاشتی بهاره جون.

inموریx دوشنبه 22 مهر 1387 ساعت 12:52 ب.ظ http://www.inmorix.persianblog.ir

نویسندش هر کی بوده خیلی خوب نوشته....تو هم مطلب خیلی با مفهومی رو گذاشتی اینجا...ممنون و موفق باشین

من آزادم دوشنبه 22 مهر 1387 ساعت 01:26 ب.ظ http://www.man-azadam.blogfa.com/

به به!!!!!!!!!!!!!!!!!
چقدر امیدوارکننده

مشی دوشنبه 22 مهر 1387 ساعت 01:52 ب.ظ http://mashi.blogsky.com

، تا که خوشبختی پاداش تو باشد ... چه خوشگل بود بهارجونم! این نویسندهش هر کی که بوده ، چه با معرفت و بلند نظر بوده!
واقعا" از شکست نباید هراسید و چون مقدمه پیروزیه!‌من به عینه تجربه ش کردم!‌تو وبلاگ خودمم جوابتو دادم!اگه یه سر نریم همونجایی که عکسشو گذاشتم شبمون صب نمی شه! بدو!!!!!!!!!!

بهاران سه‌شنبه 23 مهر 1387 ساعت 10:51 ق.ظ http://chalesh.blogsky.com

عالی بود هم متنش هم عکس رویایی و روح نوازش...
ولی باور کن که در عمل این طور زندگی کردن خیلی سخته ولی قول می دم خودمو بهش نزدیک کنم...

دکتر پرتقالی سه‌شنبه 23 مهر 1387 ساعت 07:37 ب.ظ http://dr-orange.blogfa.com

متن قشنگی بود خصوصا؛ اینکه وعده هم داده بود

ققنوس سه‌شنبه 23 مهر 1387 ساعت 10:50 ب.ظ

از شکست مهراس و آن را تجربه پیروزیهای آینده کن.
بسیار زیبا و آموزنده بود.
روزگار به کام عزیزم.

افسانه سه‌شنبه 23 مهر 1387 ساعت 11:59 ب.ظ http://affa.persianblog.ir

عمیق و پر حرف ...
فکر می کنم نوشته « دکتر وین ودیر » باشه ... البته من نمی شناسمشون ... تو یه وبلاگی خوانده بودم ولی متاسفانه یادم نمیاد کجا! اما فکر کنم اسمش همین بود!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد