انسانی باش، از آن دست که زندگی را به اصالت معنای آن عزیز میدارد، که به انجام هر کاری بر میشود و اوقات را به شکوه تباه نمیکند، به آرزویی خام، که ای کاش زمانه دیگر بود.
زندگی را به اشتیاق طلب کن و هر چه را از آن فراچنگ تواند آمد. دلواپسی را حذر کن و اضطراب را که ملازم بیچون آن است. و حال را زندگی کن، بیحسرت دیروز، بیاندیشه فردا.
به تجربههای تازه دست برآور و به راههای ناشناخته قدم بگذار. به استقلال و استحکام، رها باش. بندهای توقع و انتظار را بگسل و آزادی خویش را دریاب و برای آنان که عزیز میداری طلب کن تا عنان انتخاب را در دست خود گیرند و راه زندگی را به اراده گامهای خویش درنوردند. خندیدن را بیاموز و خنداندن را. خویشتن را آنچنان که هستی بپذیر، بیگلایه و بیشکایت و گیتی را به طبیعت خویش عزیزدار.
به جهان روی کن، به طبیعت و به جستجوی آنچه اصیل است و با طراوت. در رفتار دیگران به فراست نظر کن و در کردار خویش. به اطاعت هیچ هراسی، سر بهراهی مگذار و به کاری در آمیز که زندگی دیگران را حلاوتی ارمغان کند یا دست کم آن را آسانتر سازد و تحملپذیر.
به جسم خویش مهربانی کن و درستکار باش. خلاق باش. زندگانی را دوست بدار و تمامی حرکت و خروشی را که در آن موج میزند. بیمحابا کنجکاوی کن و پیوسته بر آن باش که در هر لحظه عمر بیشتر بیاموزی.
از شکست مهراس، بلکه قدمش را عزیزدار. توفیق انسان بودن را با پیروزی در هیچ کاری برابر مکن. دیگران را چنانکه هستند بپذیر و به دگرگون ساختن حوادث متغیری که دوست نمیداری،خویشتن را سرگرم کن. در همگان به چشم انسان نظر کن و هیچکس را به اعتبار، بالاتر از خویش منشان. بهشتاب در پی خوشبختی متاز، زندگانی کن چنانکه باید، تا که خوشبختی پاداش تو باشد ...
پ.ن. نمیدونم نویسنده اش کیه
فقط لبخنـــــــــــــــــــــد :)
چه متن قشنگی بود....ممنون از انتخابت خانومی :)
چه آدم حسابی بوده نویسنده ش...
اوقات را به شکوه تباه نکن به آرزویی خام... واقعن درسته...
و اینم خیلی قبول دارم... به استقلال و استحکام رها باش...
و چقدر عکسه قشنگه... آدمو میبره تو اون صحنه... دلم باز شد بهاره جون.
من بی ادب سلام علک بلت نیستم! سلام بهاره جونی اینا... خوبی خوشی؟
چه قشنگ بود خیلی خوشم اومد. مخصوصا اینجاش
به جهان روی کن، به طبیعت و به جستجوی آنچه اصیل است
چه عکس خوشگلی گذاشتی بهاره جون.
نویسندش هر کی بوده خیلی خوب نوشته....تو هم مطلب خیلی با مفهومی رو گذاشتی اینجا...ممنون و موفق باشین
به به!!!!!!!!!!!!!!!!!
چقدر امیدوارکننده
، تا که خوشبختی پاداش تو باشد ... چه خوشگل بود بهارجونم! این نویسندهش هر کی که بوده ، چه با معرفت و بلند نظر بوده!
واقعا" از شکست نباید هراسید و چون مقدمه پیروزیه!من به عینه تجربه ش کردم!تو وبلاگ خودمم جوابتو دادم!اگه یه سر نریم همونجایی که عکسشو گذاشتم شبمون صب نمی شه! بدو!!!!!!!!!!
عالی بود هم متنش هم عکس رویایی و روح نوازش...
ولی باور کن که در عمل این طور زندگی کردن خیلی سخته ولی قول می دم خودمو بهش نزدیک کنم...
متن قشنگی بود خصوصا؛ اینکه وعده هم داده بود
از شکست مهراس و آن را تجربه پیروزیهای آینده کن.
بسیار زیبا و آموزنده بود.
روزگار به کام عزیزم.
عمیق و پر حرف ...
فکر می کنم نوشته « دکتر وین ودیر » باشه ... البته من نمی شناسمشون ... تو یه وبلاگی خوانده بودم ولی متاسفانه یادم نمیاد کجا! اما فکر کنم اسمش همین بود!