صدا ناگهان و ناغافل در راهروی اداره پخش می شود؛ بی آنکه مجالت دهد کمی خودت را جمع کنی و اصلا بفهمی که چه شد و از کجا آمد. محکم و لاینقطع پخش می شود:
آمده موسم فتح ایمان
شعله زد بر افق نور قرآن
در دل بهمن سرد تاریخ
لاله سر زد ز خون شهیدان
لاله ها قامت سرخ عشق اند
سرنوشت تو با خون نوشتند
پیکر پاکت ای جان به کف را
از ازل با شهادت سرشتند
پیکر پاکت ای جان به کف را
از ازل با شهادت سرشتند
صدا پخش می شود و من پرت می شوم به خانه پدربزرگ آن زمان که زنده بود و صدای رادیویش همیشه باز بود؛ من پرت می شوم به حیاط خانه پدری آن روز که برف می بارید از آسمان و مدارس تعطیل بود؛ همان روز که مامان از اداره مرخصی گرفته و در خانه منتظر بود تا آن کتابخانه و میز تلویزیون دوست داشتنی را از فروشگاه گازُر برایش بیاورند؛ و کانال دو سریال چاق و لاغر را نشان می داد در ضمن و من کلاس پنجم بودم. من همچنان در حال پرتاب به عقب هستم و صدا همچنان شنیده می شود:
بهمن خونین جاویدان
تا ابد زنده بادا قرآن
بهمن خونین جاویدان
تا ابد زنده یاد شهیدان
صدا پخش می شود و من وارد دبستان هدف می شوم. ایام، همین ایام است و خانم محسنی (معلم کلاس سومم) دارد سعی می کند با وسائل زینتی کلاس را تزئین کند. همان روزی که آویز طلایی خوشگل مامان را برایش برده بودم مدرسه تا خانم با آن کلاس را خوشگل کند اما خانم بدون کسب اجازه از من آویز طلایی خوشگل مامان را از وسط به دو نیم تقسیم کرد و من چقدر ترسیدم از اینکه نکند مامان دعوایم کند بخاطر این دسته گل خانم معلم! البته هنوزم نفهمیدم آخر کدام احمقی آویز یا به عبارتی ریسه را از وسط به دو نیم می کند؟!
صدا همچنان می خواند:
آمدی با پیامت خمینی
از رهایی و از"غم" سرودی
آنکه بر ظلم شب حمله ور شد
ای خمینی تو بودی تو بودی
صدا می خواند و من یک بغض گنده، خیلی گنده، در گلویم گیر کرده است. دلم برای قدیم تنگ است. دلم برای آن صفا، خلوص و صمیمیتی که در صدای این خوانندگان مشهود است، تنگ است.... راستی چه شد که اینگونه شد؟ آن مردان به کاری که کرده بودند اعتقاد داشتند؛ آن مردان به خدای علی و محمدشان از ته دل ایمان داشتند؛ آن مردان به نوامیس مردم واقعا به چشم خواهران خود می نگریستند به این امید که دیگران هم به نوامیس آنها هنینگونه بنگرند؛ آن مردان برای زندگی و آینده ای بهتر قیام کرده بودند ولی آخر پس چه شد که اینگونه شد؟ آن مردان حالا کجایند؟ ایمان و اعتقادشان کجاست؟ آیا خدای علی و محمد هنوز هم خدایشان است؟ نوامیس مردم چه؟ آیا همچنان خواهرانشانند یا نه، نوامیس مردم کنیزکانی بیش نیستند برایشان؟ آن مردان آیا هنوز هم می توانند با همان صفا و صمیمیت بخوانند؟ اصلا نفسی برایشان مانده آیا؟ اول صبحیِ اولین روز هفته دلم بدجور ناگهانی گرفته است. کاش صدا را قطع کنند. کاش تمامش کنند، من دارم زیر هجوم خاطرات خوب و بد گذشته له می شوم؛ کاش صدا را قطع کنند...
صدا اما همچنان بی محابا در ده طبقه پخش می شود:
بهمن خونین جاویدان
تا ابد زنده بادا قرآن
بهمن خونین جاویدان
تا ابد زنده یاد شهیدان
تا ابد زنده یاد شهیدان
تا ابد زنده یاد شهیدان
12 بهمن 1392 ساعت 9:30 صبح، اداره
سرما توی زندگی امروز داره بیشتر و بیشتر میشه یعنی میشه بازم یه زندگی گرممم داشته باشیم؟!یعنی این که سروده اند که بگزرد این روزگار تلختر از زهر به واقعیت میرسه؟!:(
نمیدونم واقعا الی جان، امیدوارم که بشه
بهاره خانوم من هم به شما که می دونم هم اهل دل هستید و هم دوستدار عشق و دوستی تبریک میگم.
قربان تو الی جان مهربون
اوضاع بهتر که شده و روحیه مردم هم بالا رفته...
اما من که چشمم آب نمی خوره!
یادش بخیر...چقدر این سرودا رو تو مدرسه واسه دهه فجر تمرین می کردیم!! درس و کتاب تو دهه فجر تعطیل بود! می دوییدم می رفتیم تو سالن اجتماعات برای تمیرین سرود و تاتر!
دوستم فارغ از هدفی که پشت آن سرودها هست، من همه زنان این سرودا رو دوست دارم، حال خیلی خوبی بهم دست میده با شنیدنشون شاید چون خاطرات کودکی رو برام زنده میکنند
ماکه جز یه شکلات آیدین و ۴ تا پرچم چیز دیگه ایی ندیدیم تو شرکتمون
خوش به حالتون اداره ما که هنوزم آهنگ کال ویتینگش آهنگ ایران ایران... قهرمان هفته هم از 22 بهمن گذشته ولی اینا هنوز ول نمبکنند
سلام. لینکتون کردم. خوشحال میشم لینکم کنید
سلام عزیزم
میشه توام بیای به وبلاگم و اگه پسندیدی و دوست داشتی با هم تبادل لینک کینم بهم خبر بدی؟
منتظرم[نیشخند]
سلام بهار بانو..تولدت مبارک عزیزم..امیدوارم امروز اولین روز از یکی از بهترین سالهای زندگیت باشه گلم..3>
بهاره جان خیلی خیلی ممنونم از لطف و محبتت سوپرایزم کردی حسابی
فدات بشم..من منتظر مطلبت برای تولد امسال هستم ها!شیرینیه تولدت به حساب میاد!
معتادین متن های خودت رو در خماری رها نکن بانو..
باور کن اتفاق خاصی نیفتاد امسال بهار جان ولی چشم یه نیمچه مطالبی می نویسم براتون و در ضمن ممنونم از لطف و محبتت دوست خوبم
می بینی تو رو خدا؟این بچه برای من حواس نگذاشته! قبلش بهت زنگیده بودم می خواستم تبریک بگم !گفتم بزار روزش! حالا درگیر این دندون فسقلی شدیم و به کل شوت شدم!!
تولدت مبارک دوست جونم...ایشالا همیشه در کنار باران و محمد روزهای طلایی داشته باشی...خیلی مخلصیم...
میدونم دوست جون تو همیشه لطف داشتی و داری به من
گلبونت برم دوستم مرسی
سلاممممممممم عزیزممممممممممم تولدت مبارککککککککککککککککککککککککککککککک
خیلی ممنونم غزل جونم
به به تولدتون مبارک بهاره خانوم گل.
ممنونم الی جان مهربون
سلام دوست عزیز
وب خوبی دارید
ما وبلاگی ساختیم وعکس چند نفراز بازیگران ایرانی را دران قراردادیم
خوش حال میشیم به وب ماهم بیاین واولا نظرتون رو راجع به وبمون بگین؛بعدم بگید طرفدار کدوم بازیگراهستید؟؟؟؟
منتظرحضور سبزتون هستیم
موفق باشید....
بهاره جان به تو نمى آد هاى هاى گریه کنى . یعنى ازت توقع نیست . ایشالا سی و شش سالگى ات بهتر از سال هاى قبل ات باشد همراه خانواده
الی جان راستش خیلی کم پیش اومده که بزنم زیر گریه یعنی درواقع خیلی کم گریه ام میگیره اما خیلی اوقات پیش میاد که دلم خواسته بزنم زیر گریه و حالا گریه نکن و کی گریه بکن اما همونطور که گفتم این فقط یه حسه و هیچ وقت گریه ام نگرفته
مامان بهاره چرا نظراتو میبندی!
ما چیجوری تبریک بگیم تولد دوستمونو؟
...........
مبارک باشه خانومی...
ایشاله ۱۲۰ سالگیتون در کنار باران و همسر گرامی...
خیلی این روزا کمرنگی...
باران جای همه رو برات پر کرده انگار...
قربونت برم مینا گلی جونم مرسی عزیزم از محبتت
عید و سال نو مبارک بهاره خانوم خیلی مبارک باشه
ممنونم الی جانم سال نوی تو عزیز هم مبارک باشه ایشالا.
امیدوارم سال خیلی خوبی را پیش رو داشته باشی
سلام بهاره جونم
تولد عید شما مبارک
منم هیچ هیجانی برای تولدم ندارم. به قول تو یاد هزاران کار نکرده میفتم!
ای جانم بارانی رضای تنبل ما که هنوز راه نمیره. البته همه ی بچه هام پانزده ماهگی یا کمی بیشتر راه افتادن. دیر نکرده. اما از در و دیوار بالا میره.
سلام شاذه جانم
ممنونم عزیزم از لطفت
راستشو بخوای باران هنوزم حرف نمی زنه دوستم فقط چند تا لغت ماما و بابا و ددر و دالی رو بلده بگه بقیه هنوز در حد همون دوگورو دوگورو موندن
عیدت مبارک بهاری
سال خوبی داشته باشی در کنار باران عزیز و همسر محترم
قربانت مینا گلی
متقابلا من هم برای سال خوبی را آرزو میکنم برات همراه با روزها و لحظاتی خوش و به یاد ماندنی
کجاییییییییییییییی بهاررررررررررررررررررررررررررر
همینجام غزلی
دوستم آپ کن دیگه!! دلم گرفت...
چشم دوستم می نویسم