عزیز زیبا و دوست داشتنی من، دو سال از بودنت کنارمان گذشت به سان چشم برهم زدنی! وجود نازنینت از 30 دی1391 گرمابخش زندگیمان شده است و مهرت چنان آرام آرام در روح و جانمان حل شده است که تو گویی از ازل بوده ای کنارمان و مباد روزی که حتی لحظه ای از کنارمان دور شوی.
نازنینم، دخترک شیطان، باهوش و شیرین سخنم، از خدای بزرگ قادر متعال همواره برایت سلامتی، نیکبختی، پیروزی و شادکامی، شادکامی و شادکامی آرزو میکنم و از همو میخواهم تو فرشته زمیینی را هرگز، هرگز، هرگز بر ما زیاد مبیند. دخترکم بدان که مادر همیشه برایت بهترینها را می خواهد و همواره دعایت می کند که:
تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد
وجود نازکت آزرده گزند مباد
سلامت همه آفاق در سلامت توست
به هیچ عارضه شخص تو دردمند مباد
جمال صورت و معنی ز امن صحت توست
که ظاهرت دژم و باطنت نژند مباد
در این چمن چو درآید خزان به یغمایی
رهش به سرو سهی قامت بلند مباد
در آن بساط که حسن تو جلوه آغازد
مجال طعنه بدبین و بدپسند مباد
هرآنکه روی چو ماهت به چشم بد بیند
بر آتش تو بجز جان او سپند مباد
شفا ز گفته شکرفشان حافظ جوی
که حاجتت به علاج گلاب و قند مباد