درباره من
روزانهها
همهپیوندها
- دلنوشته های یک خیال کبود
- عاشقانه های من و عسلیم
- خانه فلفل بانو و شوهر خان
- لحظه های دوستداشتنی
- تو را من چشم در راهم
- روزنگار تقویم زندگی ما
- روزهای آبی بی پایان
- در رهگذر اندیشه ها
- تلاطم های وجودم
- عروس فصل برفی
- روزنگار خانم شین
- آن خط سوم منم
- یادداشتهای الی
- تنهایی یعنی ...
- نوشته های من
- ماه هفت شب
- آدم آدم دیگه ...
- خانهای دیگر ...
- کوچه خلوت دل
- مثل زندگی من
- نیلوفر و بودنش
- یک دنیا عشق
- وبلاگ داستان
- من و حرفهایم
- مثل هیچکس
- صورتی ملایم
- نی نی داری
- دل می نوازد
- دکتر پرتقالی
- قالب وبلاگ
- نوستالوژى
- خانه سبز
- دنیای من
- خودمونی
- این روزها
- عطر برنج
- آسمونی
- کتابناک
- آخر خط
- چالش
- ماه نو
- Cup
- رویا
ابر برجسب
روزمرگیام ناخوشی ها اشعار مخملی تجربه ی مرگ کتاب ناگوار این روزا من و بارانم باران دوست داشتنی هانویسندگان
- بهاره 556
بایگانی
- مهر 1394 2
- فروردین 1394 1
- اسفند 1393 1
- بهمن 1393 1
- دی 1393 2
- آبان 1393 1
- شهریور 1393 2
- مرداد 1393 1
- تیر 1393 2
- خرداد 1393 2
- اردیبهشت 1393 2
- فروردین 1393 1
- اسفند 1392 1
- بهمن 1392 2
- دی 1392 5
- آذر 1392 4
- آبان 1392 3
- مهر 1392 2
- شهریور 1392 4
- مرداد 1392 3
- تیر 1392 7
- خرداد 1392 8
- اردیبهشت 1392 7
- فروردین 1392 3
- اسفند 1391 7
- بهمن 1391 3
- دی 1391 3
- آذر 1391 2
- آبان 1391 5
- مهر 1391 4
- شهریور 1391 5
- مرداد 1391 8
- تیر 1391 12
- خرداد 1391 10
- اردیبهشت 1391 8
- فروردین 1391 4
- اسفند 1390 11
- بهمن 1390 6
- دی 1390 8
- آذر 1390 9
- آبان 1390 9
- مهر 1390 8
- شهریور 1390 8
- مرداد 1390 7
- تیر 1390 11
- خرداد 1390 10
- اردیبهشت 1390 10
- فروردین 1390 7
- اسفند 1389 7
- بهمن 1389 15
- دی 1389 11
- آذر 1389 12
- آبان 1389 14
- مهر 1389 12
- شهریور 1389 8
- مرداد 1389 10
- تیر 1389 11
- خرداد 1389 10
- اردیبهشت 1389 9
- فروردین 1389 5
- اسفند 1388 7
- بهمن 1388 13
- دی 1388 9
- آذر 1388 9
- آبان 1388 5
- مهر 1388 5
- شهریور 1388 6
- مرداد 1388 9
- تیر 1388 3
- خرداد 1388 4
- اردیبهشت 1388 5
- فروردین 1388 4
- اسفند 1387 6
- بهمن 1387 7
- دی 1387 7
- آذر 1387 10
- آبان 1387 10
- مهر 1387 9
- شهریور 1387 10
- مرداد 1387 9
- تیر 1387 11
- خرداد 1387 10
- اردیبهشت 1387 12
- فروردین 1387 4
- دی 1386 1
- آذر 1386 5
جستجو
هویجوری ...
چقدر این برنامه خونه به خونه یا فیتله مجید قناد قشنگه... چقدر آهنگای شاد و قشنگی و اجرا میکنند... چقدر با مزه شده برنامه هاش... خداییش این بچه های جدید عجب شانسی دارند... زمان ما که بود همش یا اون آهنگه رو که اون پسره میخوند (پارازیت... باز از مسجد شهر صوت قرآن آید... بقیه اش یادم نیست) و میذاشتند یا اون قل قلی بی مزه لوس و یخ رو هی سرخاب سفیدابش میکردند و نشونش میدادن یا اون برنامه لوس هوشیار و بیدار و پخش میکردند... حالا به اینا که رسیده همش از این آهنگای ناشناش نیناشناش پخش میکنن و ولشون کنی ای یه نیمچه قر و قمیشی هم میان! واقعا که خدا شانس بده والا!
آخ جونمی که بازم داره پاییز میاد....چقدر من این فصل از سال و دوست دارم فقط خدا می دونه.... همیشه قشنگترین لحظات زندگیم در شش ماهه دوم سال اتفاق افتاده و بازم میفته ... اصلا انگار وقتی هوا سرد و خنک میشه هر لحظه برای من یه اتفاق قشنگه ... این روزا که میشه همش دلم میخواد از صبح برم تو خیابونا و هی گشت بزنم و گشت بزنم ... از صبح برم بیرون تا شب ... دلم میخواد برم انتشارات هاشمی و ببینم کتاب جدید چی داره بعدشم برم سر ایرانشهر اون کتابفروشی بزرگه چندتا کتاب هم از اونجا بخرم بعدش... بعدش لابد میرم ناهار میخورم و بعدشم شاید برم سینما (پارازیت... سینما بستگی به فیلمای روی پرده داره) شایدم رفتم آریاشهر و از اون فیلم فروشه چند تا دی وی دی مشتی گرفتم .... آخ جون... ذوق میکنم آی ذوق میکنم... پاییز از راه رسید دست به عصا و خسته ...
چند وقت پیش یک فیلم گرفتم با اسم: Imagin you and me یا me and you درست یادم نیست...تهیه کننده این فیلم هم بی بی سی بود ... داستان در مورد ۲ تا دختره که عاشق هم میشند ... یکیش گل فروشه بعد روز عروسی اون یکی گلای عروسی و برده بوده اون یکی هم درست موقع عقد گل فروشه رو میبینه و همونجا عاشقش میشه اخر سر هم از شوهرش جدا میشه و میره پیش گل فروشه !!! این نمیدونم چندمین فیلمیه که بی بی سی در مورد همجنس بازا درست میکنه ! حالم به هم خورد از دیدن این فیلم ... احساس میکنم با این فیلما میخوان فرهنگ همجنس گرایی و اول تو کشور خودشون و بعدم تو دنیا تبلیغ کنند... حالا من کاری ندارم اونایی که واقعا بیمارند قضیه شون فرق میکنه ولی برا بقیه که بزور دارند این کار و میکنند ... نمیدونم والا چی بگم...درست مثل فرهنگ دوست دختر و دوست پسر که همه جای دنیا الان دیگه مساله عادی و پیش و پا افتاده ای شده و تو ایران هم تقریبا جا افتاده حالا تو کل ایران هم نباشه لااقل تو تهران که اینجوریه ... ولی ظاهرا قراره از چند سال بعد نسل ماها که پدر و مادر میشیم بچه هامون و از دوستی و مراوده با دوستان همجنسشون منع کنیم... ایرانیا هم که ماشالا تنها پیشرفت سریعی که میکنند تو این موارده ! خلاصه خدا آخر و عاقبت ما رو بخیر کنه با این فیلم سازا!!!!!!!
کتاب گوجه فرنگی های سبز و خوندی؟ نمیتونم بگم خیلی قشنگه یا خیلی جذابه یا خیلی رمانتیکه یا خیلی هیجان انگیزه ... ولی یه جوریه که آدم خوشش میاد ازش و دلش نمیاد بذاردش زمین... منکه خیلی دوستش دارم... نویسنده اش هم مینو کریم زاده است ... انتشارات طرح نو... قیمتش هم ۴۸۰۰ تومان است.
تمام بچه ها هم عاشق این برنامه هستند.
کلا که نسل ما رو افسرده بار آوردن ... اگه حتی همه کارتن های اون موقع رو مرور کنیم می بینم آهنگ هاش که افتضاح غمگین ... موضوعش هم همیشه درد و غصه ... یا مادر نداشتن، یا فقیر بودن، یا دست و پا نداشتن، یا دنبال کسی می گشتن ... خلاصه که از شادی خبری نبود!
نسل سوخته همینه دیگه!!!
کسانی که دوران کودکیشون اینجوری شروع شده، وتو جنگ بزرگ شدن ... بعدش هم تو تموم طول زندگیشون جنگ عقاید بوده و افکار دیگران رو اونا پیاده شده ... انتظار داری بزرگسالیشون تو چه شرایطی بگذره ... اصلا مگه میشه بچه های این دوره زمونه رو تربیت کرد با این وضعیت!!!
منم مث توام و عاشق فصول سردم.. اصلن شرما بهم کلی انرژی میده... چه خوب که پائیز میادش.
اما من از برنامه های دوران کودکیم راضی بودم. احساس میکنم واسه قد و قواره روح من یکی کافی بود
من نمیتونم راجع به این پدیده همجنسگرایی قضاوتی بکنم بهاره جان اما فکر میکنم همین که اینطور آدمها هستن و خیلیاشون بنا به مشکلات و مسائل هورمونی توی این وادی قرار میگیرند خوب نمیشه ایگنورشون کرد و باید یه طوری اونها رو هم به حساب آورد.
به به! سیلا م دوستم!
اول بقیه شعراتو بگم:
اولی :خیز از بستر خواب کودک زیبا رو .... ... وقت بیداری شد .... نمی دونم چی و تکبیر بگو!
دومی: روی فرشی از گل مهمون ما نشیته .... ماهیاش می ریزن چک چک چک تو برکه!
این گروه 3 نفره فیتیله خیلی نازن!من از چن سال پیش که واسه دهه زجر برنامه داشتن می دیدمشون! 4 تا بودن حالا شدن 3 تا! ناصر آویژه هم بود! اون رفت دانشگاه تا ادامه تحصیل بده!اما اون 3 تا با هم دیگه موندن! من از برنتامه کودک اون موقعها راضی بیدم دوس جون کارتونای اون موقع رو الان دیگه نمی زاره! بابالنگ دراز، نل، گالیور، بل و سباستین، بینوایان!
الان کارتونا چین؟؟ نمی دونم چی چی مون، گربه های کذایی(ببخشید فضایی)! کلا" کارتونامون توپ بودن!
این مسئاله همجنس بازی تو آمریکا خیـــــــــــــــــــــلی شایع س مادر!خانواده ها یی که اونجا زندگی می کنن تا می فهمن که پسرشون دوس دختر گرفته و یا دخترشون دوس پسر
کلی خوشحال می شن و کـــــــــــــــــــــل می کشن که بچه مون همجنس گرا نیس! حالا ایرانیا رو ببین که هنوز تو بحث دوستی دختر و پسر موندن!
گذشته ازین حرفا همجنس گرا بودن یه نوع بیماری روحی روانیه که بیشتر تو دوران نوجوانی و میانسالی سراغ آدما می اد! اونایی که هنوز ناپخته هستن و اونایی که از جنس مخالف خسته شدن!
خلاصه عجب موضوعاتیو مطرح نمودی دوس جونی! همه قابل بحث!
آره واقعا ً ، یا نل یا هاچ که همه ننه باباهاشونو گم کرده بودند و دنبالش می گشتند . خوش باشی عزیزم .
سلام بهاره جون
آخی قلقلی ... یادم رفته بود ! منم یکی دو سال پیش صبحای جمعه با داداشم این فیتیله رو نگاه می کردم ولی الان دیگه حسشو ندارم
پاییز .. بوی خوش دفترو کتاب ... بوی درسی که همیشه دوسش داشتم ولی نمی دونم چرا امسال زیاد دوست ندارم از راه برسه چون منو یاد دانشگاهو اون سختیایی که تو شمال می کشم میندازه ... کاش میشد پاییز رو تو همین تهران می دیدم .
هم جنس گرایی یه نوع بیماریه که دست خود شخص هم نیست و گسترش و ترویجش عواقب خیلی خیلی بدی رو برای نسل های بعدی ما و همون امریکایی ها به دنبال داره ... منم نمی دونم هالیوود چه اصراری تو نشون دادن این مسائل داره ... شاید فکر می کنه این جور مسائل رو نمایش دادن یعنی ما خیلی روشنفکر و آزادیم !!!!
ولی من کارتنهایی که زمان ما نشون می داد و بیشتر دوست دارم .
بابت معرفی کتاب ممنون .
کارتون ها منظورم بود .
دوست عزیز ! ممنون از راهنماییت ! مطالبت را خوندم ویه سوال داشتم : این کتابی که معرفی کردی رمانه ؟؟؟
توی کارتونهای اون زمانا همه ما دنبال یه قهرمان خانواده دوست درسخون و مهربون بودیم که قادر به حل تمام مشکلات باشه اما الان بچه ها زودتر می فهمن این آدما وجود خارجی ندارن از معرفی کتاب هم ممنون
مرسی عزیزم......این روزا گرفتارم...گرفتاری خوب.........میام و می گم چه خبره ...اما الان خیلی سرم شلوغه............اگه بتونم آپ می کنم..مرسی
سلام!
خیلی بی هویت شدن...ازشون بدم میاد...
آره فیتیله بعضی وقتاش خیلی قشنگه...ولی قلقلی هم که بد نبود! من کوچیک که بودم خیلی دوسش داشتم
فکر کنم بچه های زمستون سرما رو بیشتر دوست دارن. ولی برعکس من که تا پاییز از راه برسه عزا میگیرم
بدتر از همه این ایرونی های لس آنجلسی رادیو آمریکا هستن که با وقاحت تمام از همجنس گرایی تعریف میکنن و هی توی برنامه هاشون آدمای همجنس بازو دعوت میکنن
راستی مرسی از معرفی کتاب!
منم عاشق پاییزم.
ازین فیلمایی مزخرفم خیلی بدم میاد.نمی دونم انگیزشون چیه که همچین مزخرفاتیو تحویل مردم می دن.
عزیزم میام وبلاگتو می خونم. دستم که بهتر بشه میام کامنت میذارم.
ممنون از معرفی فیلم و کتاب.
کلی ذوق کردم برات که زرشک پلو رو ریختی دور
باید این مردا بدونن که چقدر زحمت میکشی توی خونه و بیرون.
قدرتو بدونن
چقدر قسمتایی که راجع به پاییز گفتی قشنگ بود!!!! شش ماه دوم خوبه یه جورایی ولی به شرطی که مثل پارسال زمستونش اونقدر یخ نباشه
ولی من از بچگی از عمو قناد بدم می یومد....فکر کنم چون همیشه با قلقلی بود! آخه انگار قلقلی لال بود ما هم همیشه دلمون واسش می سوخت.....اعصابمونو داغون می کرد
بچه های الان که کارشون شده کلیپ و آهنگای ماهواره و دی وی دی با زیر نویس!!!
بهاره جون کلا در حق ما اجحاف شده چون الان ببین چقدر خوراکی های جور واجور هست چقدر نوشت افزارهای قشنگ هست زمان ما یادته چه مزخرفاتی میفروختن یه بستنی یخی بود با یه پفک مینو که حالت بهم میخورد.
منم عاشق پاییز و زمستون هستم. چه تفاهمی عزیزم.
سلام
منم خیلی با پاییز حال می کنم.. همه چی خوبه بجز بادش. میگم من که سر نمی زنم هیچ، شما هم سر نمی زنینا..
من هم واسه آینده بچه هامون خیلی نگرانم. هم از خودمون می ترسم که با دنیایی از عقده ها بزرگ شدیم هم از اونا که ما می خوایم تربیتشون کنیم.. ای بابا.. دیگه اینکه، نماز و روزه هاتونم قبول باشه و امیدوارم با این ماه خیلی حال کنین که خیلی دیر دیر میاد.. یک ساااال
یعنی واقعن این برنامه سن و سال نمیشناسه :دی
......
برای دانلود آهنگ بسیار زیبای باز هم مرغ سحر....به لینک زیر برید
http://www.mediafire.com/?a1nc85w93mirx7z