شکرپاش ادارهام خالی است و یادم رفته با خودم شکر بیاورم؛ خانم همکار هم نیامده است تا از او کمی قرض بگیرم و این یعنی امروز شکر بی شکر؛ با اکراه و دو دلی قندان را پیش میکشم و قند اول را برمیدارم، ناگهان صدایی در گوشم حرف الهام را به یادم میآورد که: من هرگز به خودم ظلم نمیکنم و قند نمیخورم چون هیچی به بدی قند برای بدن نیست! با اکراه قند دوم را برمیدارم اینبار صدای مامان در گوشم طنینانداز میشود: مادر چایت را با عسل شیرین کن من سالهاست دیگر از قند و شکر استفاده نمیکنم برای صبحانه قند و شکر خیلی برای بدن مضرند! با پررویی قند سوم را همراه با ترس و لرز برمیدارم و اینبار صدای خانم همکار میپیچد در گوشم: من نمیدانم این قند لامذهب چه دارد که هرگز نمیسوزد و در بدن میماند، من چند سال است که دیگر قند نمیخورم! حالا نگاه کن ها! اگه گذاشتند اول صبحی این یک لقمه نان و پنیر و چای از گلویم پایین رود! بابا جان من مگر نمیبینید خانم همکار نیامده تا ازش شکر بگیرم و شکر خودم هم که دیدید دیروز تمام شد و امروز یادم رفت بیاورم با خودم، میگوئید چه کار کنم؟ با لقمهام چای تلخ بخورم؟ میدانید که من چای صبحانهام همیشه شیرین است؛ نترسید حالا با یک بار قند خوردن مرض قند نمیگیرم، مگر نمیبینید خودم هم مدتهاست دیگر قند نمیخورم؟ حالا یک امروز را بگذارید ناپرهیزی کنم؛ کوفتم کردید این لقمه را اه!
پ.ن. همیشه کارمندانی را که صبحانهشان را در اداره و پشت میز کارشان میخوردند نکوهش میکردم ولی از آنجائیکه این قانون طبیعت است که تو هرچه را منع کنی سرت میآید، خودم تبدیل به یکی از آن کارمندان شدهام! البته دیگر نه به آن شدت و حدت که سفرهای بگسترم و یک ساعت حالا دِ بخور! نه، صبحانه ی من تشکیل شده از یک لقمه نه چندان بزرگ پنیر و گردو همراه با چای شیرین، همین؛ ولی همین (همین) را نمیرسم در خانه بخورم و باید هرچه زودتر عازم شوم وگرنه در ترافیک اعصاب خرد کن و دیوانهکننده ی همت گیر میفتم درنتیجه لقمه را گرفته و در کیف میگذارم که در اداره بخورمش... همین.
صبح بخیر
من هم یک ساله که اصلاً قند نمی خورم و چایی رو تلخ می خورم و عادت کردم و حس خوبی دارم.
صبح شما هم بخیر
منم مدتهاست چایم را تلخ میخورم اما چای صبحانه را به هیچ وجه نمیتونم تلخ بخورم
اما هیچ چی بهتر از قند با چایی حال نمی ده!!!
برا منم همینطور بود ولی الان دیگه مدتیه نمیتونم با خیال راحت بخورمش
سلام .صبح بخیر منم خیلی دلم میخواد توی خونه صبحانه بخورم اما وقت نمیشه همین که صبحانه این پسره رو بدم شاهکار کردم .توی اداره ما هم نمیشه خورد جو اداره یه جوریه یا باید برای همه همکارای اتاق بیارم یا اینکه سنگینی نگاه دیگران موقع خوردن تحمل کنم .
سلام... صبح شما هم بخیر
آخ گفتی... اینجا که ما هستیم که راحت نیستم چون یه سالن ۲۰۰ متریه و ۱۰ نفر نشستیم مقابل همدیگه و دست بر قضا چند تا همکار زیرآب زن هم هستند بینمون که خوب در موردشون چیزی نگم بهتره خودت میدونی دیگه... برای همین صبح چون معمولا زودتر از همه میام سریع لقمه ام رو میخورم که حرف و حدیثی نسازند برام ولی باور کن خود همین زیرآب زنها سفره پهن میکنند رو میزشون و اگه خودنشون به یک ساعت نکشه حداقل ۴۵ دقیقه ای طول میشکه
چه تفاهمی داریم دوست جان. منم همیشه پشت میز صبحانه میخورم.
نوشه جونت. بزن به بدن.
مرسی مینا گلی
سلام عزیزم
منم پشت میزم صبحانه میخورم . البته یه لیوان شیر تو خونه میخورم والا از گشنگی میمیرم.
راستی ضرر شکر هم کم نیستا فکر نکنی حالا فقط قند اینطوریه .
البته خودم از طرفداران پراپاقرص قند هستم و چایی بدون قند هرگز.
مراقب خودت باش عزیزم .
ضمنا نوش جونت اون چایی شیرین صبح
منم یه لیوان شیرنسکافه رو میخورم تو خونه دوست جون


آره میدونم دیگه میخوام عسل رو جایگزین کنم
مرسی گلم تو هم مراقب خودت باش... می بوسمت عزیزم
من هم کلا قند و شکر رو گذاشتم کنار...
برای شیرینی چایی از عسل استفاده می کنم.. خیلی خوبه...
از این قوطی های فشاری کوچیک عسل استفاده کن... که زحمت زیاد هم نداره...
دوستم الان یه بسته هایی اومده که ۲۴ تا بسته ی کوچیک عسل توشه و هر کدوم برای یه بار مصرف خیلی خوبه دیگه از اونا میخوام استفاده کنم
شرمنده ام نکن بهاره... ببخش که خیلی برات کامنت نمی ذارم...
دشمنت شرمنده مستانه جانم... این چه حرفیه میزنی آخه؟


اصلن هم عذاب وجدان نداشته باش با یه بار اتفاقی نمی افته
تو خونه ی ما قند ممنوعه اما من بعضی وقت دلم فقط قند می خواد که با چایم بخورم
والا... منم همینو میگم
اصلا گاهی اوقات هیچی مثل قند نمیچسبه به آدم که با چایش بخوره
خاله من اون موقعی که تو هفته نامه سلامت بودم، یه مطلب در مورد مضررات 4 تا ماده سفید خیلی خطرناک نوشتم. یکی از اون ها هروئین بود اما سه تای دیگه قند و شکر و نمک بودن. بدترین مواقع غذایی هستند که متاسفانه ایرانی ها به خوردن اون روی آوردن. قند و شکر منابع اصلی انرژی هستن که در صورت عدم استفاده به شکل چربی تو بدن ذخیره می شن. خب از این به بعد موقع خوردن قند حرفهای خاله افسانه رو هم لابه لای جمله هایی که گفتی یادت بیار... راستی شکر هم چندان فرقی با قند نداره ها. این رو گفتم که موقع خوردن شکر هم یه خرده عذاب وجدان داشته باشی. البته یه فرق مهم داره اون هم اینکه اینه که قند رو از ریشه گیاه چقندر قند می گیرن شکر رو از ساقه نیشکر.
خاله جونم دقیقا منم بخاطر همین مضراته که الان خیلی وقته قند نمیخورم... حالا برای صبحانه هم تصمیم گرفتم عسل بیارم اداره و چاییمو باهاش شیرین کنم... چشم خاله جونم سعی میکنم شکرو هم حذفش کنم
من یه کم هنگ کردم. میشه لطفا تفاوت ضرر قند و شکر رو برای من روشن کنی دوست جان؟
دوستم من شنیدم هیچ شیرینی به بدی و مضری قند نیست... قند همیشه تو بدن میمونه و هیچ وقت نمیسوزه ولی خوب باز درصد ضرری که شکر به بدن میزنه کمتر از قنده
اصولا همیشه مجیوری طابع باشی
همینش بده دیگه
میگم عکس یه قندون پر از قند گذاشتی خب آدم دلش میخواد
.
خرما هم میگن خوبه ..
.
من شرمنده ام والا
خرما که من عاشقشم ولی از بس طبعش گرمه نمیتنونم زیا دبخورم چون تمام صورتم میریزه بیرون