بابا چه مشاعره ای را افتاده اینجا !!! ببخش مرا !!!! بهار جون گول طبیعی رو نخور ! من بهت سزارین رو توصیه می کنم . غیر روز اول دیگه بقیه اش زودتر از اونچه فکر کنی خوب می شی . زود باش دیگه ! نی نی بیار !
بهار خانوم ممکنه به یک تازه وارد هم رمز بدی؟ میدونم اعتماد اونم از نوع مجازیش سخته پس اگه ندادی هم درکت میکنم راستی از روی دستورت کاتج پای رو پختم دیشب خیلی عالی بود میسی
تاکی به تمنای وصال تو یگانه
اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه
هر آن دل را که سوزی نیست، دل نیست
دل افسرده غیر از آب و گل نیست
تو به من خندیدی
و نمیدانستی
من به چه دلهره از باغچه ی همسایه
سیب را دزدیدم
مرا می بینی و هر دم زیادت میکنی دردم
تو را می بینم و میلم زیادت می شود هر دم
میان ماه من تا ماه گردون
تفاوت از زمین تا آسمان است
توانا بود هر که دانا بود
ز دانش دل پیر برنا بود
درخت دوستی بنشان که کام دل به بار آرد
نهال دشمنی برکن که رنج بیشمار آرد
دارم از زلف سیاهش گله چندان که مپرس
که چنان زو شده ام بی سروسامان که مپرس
سرو چمان من چرا میل چمن نمی کند
همدم گل نمی شود یاد سمن نمی کند
سالها دل طلب جان جم از ما میکرد وانچه خود داشت ز بیگانه تمنا میکرد
دیــد مــوسی یک شبانی را بـه راه کاو همی گفت: ای خـدا و ای الـه
هرکسی کو دور ماند از اصل خویش
باز جوید روزگار وصل خویش
خودم میگم اصلا
شاه شمشاد قدان خسرو شیرین دهنان
که به مژگان شکند قلب همه صف شکنان
هرچی فکر کردم ش یادم نیومد:
نرگس غمزه زنش هیچ گرفتار نداشت
سنبل پر شکنش هیچ خریدار نداشت
تا دل هرزه گرد من رفت به چین زلف او
زان سفر دراز خود عزم وطن نمی کند
دیگر اگر عریان شوی ، چون شاخه ای لرزان شوی
در اشکها غلتان شوی ، دیگر نمی خواهم تو را
از کدامین قبیله می آیی؟ قبله ی سبز ارزوهایم
نه مگر وقت رفتنت گفتی ... میروم با غرور می آیم؟
من از دل این غار و تو از دل آن قاف
از دل بهم افتیم و به جانانه بگرییم
من عاشق تو ، تو دلربای دگری
من در پی تو ، تو در هوای دگری
در محفل عاشقان روا کی باشد
من دست تو بوسم و تو پای دگری
یارت شوم ، یارت شوم ، هر چند آزارم کنی
نازت کشم ، نازت کشم ، گر در جهان خوارم کنی
دیگه افتادم به ریب ریب
یاد باد آنکه نهانت نظری با ما بود
رقم مهر تو بر چهره ی ما پیدا بود
یارو همسر نگرفتم که گرو بود سرم
تو شدی مادر و من با همه پیری پسرم
در پیش چشمش ساغری ، گیرم ز دست دلبری
از رشک آزارش دهم ، وز غصه بیمارش کنم
من و انکار شراب؟! این چه حکایت باشد
لاجرم اینقدرم عقل و کفایت باشد
دالانی از بهشتم بشد و دلبخواهم
آری بهشت دیدم دالان دلبخواهی
یکشب آتش در نیستانی فتاد
سوخت چون اشکی که بر جانی فتاد
دل نیست کبوتر که چو برخاست نشیند
از گوشه ی بامی که پریدیم، پریدیم
مرا با خار غم بگذار و گشت باغ و گلشن کن
پی آرایش بزم حریفان گل به دامن کن
ما نگوئیم بد و میل به ناحق نکنیم
جامه ی کس سیه و دلق خود ازرق نکنیم
نی به آتش گفت کین آشوب چیست
مر تو را زین سوختن مطلوب چیست؟
مرا عهدیست با جانان که تا جان در بدن دارم
هواداران کویش را چو جان خویشتن دارم
سلامت باشی و التماس دعا
خدا نگهدار
تا تو نگاه می کنی کار من آه کردنست
چان به فدای چشم تو این چه نگاه کردنست
التماس دعا بهار جون
ما کجا و شب میخانه خدایا چه عجب
کز گرفتاری ایام مجالی کردیم
من نگویم که مرا از قفس آزاد کنید
قفسم برده به باغی و دلم شاد کنید
بابا چه مشاعره ای را افتاده اینجا !!!
ببخش مرا !!!!
بهار جون گول طبیعی رو نخور ! من بهت سزارین رو توصیه می کنم . غیر روز اول دیگه بقیه اش زودتر از اونچه فکر کنی خوب می شی .
زود باش دیگه ! نی نی بیار !
من همیشه تو مشاعره ضعیف بودم....
اگه از روی کتاب نگاه کنم هم که تقلبه.... می بخشی دوستم
دانی که چیست دولت؟ دیدار یار دیدن
در کوی او گدایی بر خسروی گزیدن
نازنینا ما به ناز تو جوانی داده ایم
دیگر اکنون با جوانان ناز کن با ما چراا
اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل مارا
به خال هندیش بخشم سمرقند و بخارا را...
از نظر افتادهٔ یاریم مدتها شدست
زخمهای تیغ استغنا جراحتها شدست
بهار خانوم ممکنه به یک تازه وارد هم رمز بدی؟
میدونم اعتماد اونم از نوع مجازیش سخته پس اگه ندادی هم درکت میکنم
راستی از روی دستورت کاتج پای رو پختم دیشب خیلی عالی بود میسی
ایمیلت همینه که برام گذاشتی ساناز جان؟
نوش جونت عزیزم... خوشحالم خوشت اومده
خب منم رمز میخوام خب!
برات گذاشتم دوستم
شرمنده اصلا یادم نمی یاد رمزت رو...
ببخشی بهاره جون. رمز رو پاک کردم. یادم رفته
برات فرستادم عزیزم
سلام دوستم الان چه حرفیه
د؟؟؟
آره عزیزم.... د باید بدی
دانی که چنگ و عود چه تقریر می کنند
پنهان خورید باده که تزویر می کنند
آخ جون
دل بسودای تو بستیم خدا میداند
وز مه و مهر گسستیم...خدا میداند