تا حالا شده فکر کنی شمسی خانوم چه موجودی می باشد؟
عزیزی که تو باشی، جونم برات بگه که شمسی خانوم انواع و اقسام مختلف داره؛ مثلا یه شمسی خانوم داریم که اسمش شمسی خانوم نیست، هم سن یک شمسی خانوم هم نیست؛ تازه هم سایز و اندازه ی یه شمسی خانوم واقعی هم نیست؛ ولی کارآیی ای داره صد برابر خفن تر از کارایی ده تا شمسی خانوم واقعی! این نوع از شمسی خانومها، معمولا جثه ای دارن اندازه ی یه فنقل برا همین در اصطلاح عامیانه بهشون فسقلی، یه الف بچه، وورجک ورپریده، زلزله، جز جیگر زده، ذلیل مرده، سیتی سماقی (البته نوع اخیر گونه ی مثبت این قبیل جونوران است)، فضول ورپریده ی ذلیل شده ی مرده شور برده ی خاک تو سر، سلاطون گرفته و ت...جن، می گویند و حتی ممکنه اگه دماغشون و بگیری بیمرندا، ولی مث سگ هفت تا جون دارن. معمولا شمسی خانومای واقعی این جونوران را اجیر می کنند که تا مثلا از راه پشت بوم ترقه ای بندازند جلو پای اقدس خانم (که خیلی قلدر و سیبیل کلفته و همه اهل محل ازش حساب می برند) و قمر خانم (وردست اقدس خانم) و مهری خانوم (نوچه اقدس خانم و قمر خانم) که تو حیاط و تو تشت لباس مشغول لباسشوییند؛ و یا شایدم بهشون سفارش بشه که توپ یا یه چیز قلمبه ای و صاف پرت کنند تو تشت لباساشون که شلپی همه کف و کوها رو بریزه روشون بعد از اون بالا وایسه و هرهر بخنده به سر و وضعشون! یا اینجور دستور بگیرند که بعدازظهر وقتی که حاج ابرام آقا (که سیبیلاش از بناگوش در رفته و چخماخیه و شوور زهرا خانومه) تو حیاط خوابیده و درست زمونی که صدا خرو پفش رفت هوا، توپ پلاستیکیه رو بشوته تو حیاط یا ترقه ای نارنجکی چیزی بندازه که ابرام آقا رو زهره ترک کنه و از خواب بپرونه تا دیگه اون باشه که اینقد زهرا خانوم و اذیت نکنه یا لااقل وقتی اذیت می کنه دیگه تو حیاط نگیره بخوابه! والا! گاهی اوقات هم برای جاسوسی مادر شوور یا خواهر شوور یا عروس آدم، ازشون استفاده میشه، در بعضی مواقع دیده شده از این موجودات برای خالی بستن و چاخان کردن و به دروغ انگ بی آبرویی به کسی بستن و یا زندگی خونواده ها رو از هم پاچوندن هم ازشون سود برده شده! برای تنبیهشون هم هیچ کاری از دست هیچ تنابنده ای بر نمیاد چون مثل میمون تر و فرزند و عین گربه از دیوار راست بالا میرند و تازه اگرم بتونی بگیریشون مث سگ دست و پات و گاز میگیرند و هوارت و به آسمون میبرند!
نوع دوم از شمسی خانوما، یه قد دارند اندازه ی قد دختر مهتاب خانوم؛ تو فکر کن تا سر شونه هات مثلا، صدایی دارند زیر زیر، مث صدای نت سی اکتاو آخر پیانو، هیکلی دارند قوروموش قوروموش (همون لاغر مردنی خودمون)، عوضش زبونی دارند به برندگی تیغ جراحی و به درازی بزرگراه تهران کرج، عمرن هیچ زبونی در درازا به گرد پاش برسه! مورد استفاده ی این جور شمسی خانوما فقط راست کار مادر و خواهر شوور و مادر و خواهر زنه! همین! مثلا من مطمئنم دختری که عروس این جور از شمسی خانوما میشه، حتما حتما عاق والدین شده و معلوم نیست چه بلایی سر پدر و مادر خودش آورده که خدا اسیر یه همچین مادر شووریش کرده! خانوم هاویشام و مادر فولادزره باید پیش این شمسی خانوما لنگ بندازند! در مورد قلبشونم بگم که درون سینه شون کلوخ کار گذاشته شده پس بیخود دلت و خوش نکن که بلکه یه روز فرجی بشه و این شمسی خانوم مهربون بشه! چنان در دو به هم زنی و بدبخت کردن بچه های مردم مهارت دارند که احدی به گرد پاشون نمی رسه! دیدی بعضی دخترا تو خونه پدری چه دست پختی دارند ولی همچین که رفتن خونه بخت غذاهاشون همیشه یا ته میگیره یا شوره؟ تو نگو اینا عروس یکی از همین شمسی خانوما هستن، زمانی که خودش نیست شمسی جونه میاد یا کیسه نمک و چپه می کنه تو ظرف غذاشون یا زیر قابلمه رو انقدر زیاد میکنه که ظرف سیم ثانیه غذاشون ته میگیره! تو تا میتونی دور و بر این آدما نپلک که خیلی جیززند!
نوع سوم از شمسی خانوم هم هستند که ظاهری خشن و ترسناک و وحشت انگیزناک ناک دارند ولی قلبشون اندازه یه گونجیشکه! به اون هیکل و ابروهای پاچه بزی و سیبیلای از بناگوش در رفته شون نکن، انقده گوگولیند که نگو! از سادگی زیاد به خنگی می زنند. هر چیزی و که بهشون بگی دربست و بدون فکر قبول می کنند، کمی تا قسمتی زیاد سنتی و مذهبیند و جادو جمل اعتقاد دارند شدید! گاهی اوقات زندگی باهاشون سرشار از فان و تفریح و خنده ست ولی برعکس اون وقتایی که پته تون و از سادگی زیاد به آب میدند یا راز مگوتون و که اتفاقای و کاملا ناخواسته فهمیدن همه جا جار میزنند، اولا زندگی تون و تبدیل به جهنم میکنند سوما دلت میخواد سر به تنشون نمونه! دوما و هم یادم رفت چی بود!
شمسی خانمی که من به مرور زمان ازش برات میگم از نوع سومه! به انواع و اقسام عکسای بی ناموسی هم حساسیت داره توپس! حتا به عکس بوس بوس حیواناتم گیر میده و میگه بدآموزی داره!
استغفار نامه ی عذرخواهی کننده ی الان نوشت پی نوشت: به جون مامانم اگه بخوام به هیچ شمسی خانومای ماه و نازنینی جسارت کنم، این سه نوع از انواع مختلف بنی بشری که براتون توضیح دادم با اسم شمسی خانوم، مثال آدمایی بودند که دور و بر من زیادند و دست برقضا اسمشون شمسی خانوم بوده... حالا شما شمسی رو کبری یا صغری یا کلارا یا آفرین یا کاترین یا هر اسم دیگه ای که دوست داری و باهاش دلت خنک میشه، بخون؛ اوکی؟
باز نوع سوومشقابل تحمل تره انگار
والا چی بگم امان از دست این شمسی خانمهایی که میگه به وفور دیدم.
یه شمسی خانوم هم داریم از نوع ّسال شمسیّ رمان «من او»
وای خواهر چرا اسم این خاله زنک ها رو گذاشتی شمسی خانوم؟.

آخه من چند تا شمسی خانوم از نزدیکانم می شناسم که خییییییییییییلی ماه و مهربونن و حتی یه ذره از این خصلت های وحشتناک تو وجودشون نیست. واسه همین نمی تونم با این اسم روی این جور آدما ارتباط برقرار کنم
ولی در مجموع خوشبختانه تا به حال فقط با نوع سوم این گونه افراد افتخار آشنایی داشتم
راست میگه حالا چرا اسم اینها رو گذاشتی شمسی خانوم؟ چرا نذشتی کبری خانوم؟ :دی
خوب منم از همون نوع سوم شمسی خانومها خوشم اومد... بالاخره همه چیز که به ظاهر و خشانت آدم و اینجور چیزا نیستش که!
آره ... مخصوصا این که از قبلش استرس داشته باشی و هی فک کنی که بات بد رفتار میشه ... ولی به خیر گذش
عزیزم فکر کنم غده خاله زنکیت قلنبه شده
مرسی دوستم به خاطر تبریک صمیمانه ات
شـــــــــدیــــــد!
قربانت عروس خانوم:-*
وای بهار جونم!
بابا ای ول
چه آنالیزی کردی واقعن !
من خب به شخصه گیر هر سه نوع اینا افتادم و در حال حاضر هم البته گرفتار میباشم :(
مرسی دوس جون از راهنماییت! درس شد! خوشگل هم شد! وخ داشتی بیا ببینش!
راستی من ازتون ناراحت نیستم....چرا این فکر رو کردین...؟؟؟؟
این شمسی خانمتونم واسه خودش یلی هستا!!!!!