تو به یک شط بنفشه
تو به یک دشت پر از گل
تو به یک گل؛ تو به یک آیینه میمانی
تو به یک هجرت دائم
تو به یک رویت جاری
تو به یک شهر طلایی
تو به یک بارقه میمانی
تو به یک حوض پر از ماهی قرمز
تو به یک دست پر از مهر
تو به یک روز خجسته
تو به یک شام دل انگیز
تو به یک عاطفه میمانی
تو به یک وعده پربار
تو به یک کوچه پر عطر
تو به یک دست پر از عشق
تو به یک ...
آینه میمانی...تو به یک آینه میمانی
رحیم صارمی
چه شعر نازی
مرسی عزیزم:؛
سلام...شعر خیلی قشنگی رو گذاشتین...تبریک میگم به حسن سلیقتون....
سلام
ممنونم از لطفتون:؛
مرداد برای من که خیلی خوب بود بعد از ۷ ماه اومدم مشهدو کلی خوشحالم.این بدو بدو هام بلاخره تموم می شه.منم موقع عروسیه قومامون اینقده خسته شدم که نمی دونی ولی تموم شد رفت پی کارش!!
سیلا دوستم!
تو به یک گل؛ تو به یک آیینه میمانی
تو به یک هجرت دائم
تو به یک رویت جاری
تو به یک شهر طلایی
تو به یک بارقه میمانی
اینو خیلی دوس می داشتم دوستم!
تا حالا ازین آقای صارمی چیزی نخوندم!
اما خوشجل بود دوستی!
مرسی که اومدی!
این شعرا رو از کجا می آری؟؟
مثل همیشه خیلی قشنگ بود
این چند وقت از هم دور افتاده بودیم دلم برات خیلی تنگ شده بود
آخ که چقده خوکشل بوئ..این عکس پایین دلم رو شاد کرد کلی..
نمیدونم بهار عزیزم..نمیدونم..شاید به کمی زمان نیاز دارم..
تا حالا شعر هاشو نخونده بودم
سلام این اهنگ احمد ظاهر تو به یک دشت پر از گل هستش شاعر این شعر کیه هر چی سرچ میکنم چیزی نمیاد رحیم صارمی کیست نکنه شاعر افغانستانه که چیزی گوگل نداره
یادمه این شعر رو از دفتر اشعار دوستم برداشتم. موضوع مال خیلی سال پیش چیزی حدود ٢٠ سال. ابدا شناختی از اقای صارمی ندارم فقط می دانم او کسی را بسیار دوست داشته انقدر که بیاید و چنان شعر لطیفی برایش بسراید.