زندگی را که سخت نگیری، او هم برایت سختش نمیکند؛ غلطک روزگارت را طوری میچرخاند که آب در دلت تکان نخورد؛ از مسیری هدایتت میکند که به مانع زیادی برخورد نکنی و راحت طی کنی عمرت را. اما درست از لحظهای که شروع میکنی دو دوتا چهارتا را، درست از لحظهای که احساس میکنی تاکنون خیلی شل گرفته بودی زندگی را، درست از همین لحظه، او هم هشیار میشود که زیادی لی لی به لالایت گذاشته تاکنون و دیگر خیلی خوش به حالت بوده این همه وقت، پس با دیدن اولین دستانداز به جای جاخالی دادن غلطک از روی آن، اتفاقا مستقیم غلطک روزگارت را طوری میچرخاند که تالاپی بیفتی درون آن دستانداز و بعدش همچین یک هفت-هشت دوری دور خودت بچرخی و آخرش هم نفهمی چه شد که آنگونه شد. برای همین است که مشکلات، غمها و غصهها همیشه دسته جمعی با هم سراغ آدمی میآیند؛ هیچ وقت نشده یک مشکل یا غم یا غصه، خودش به تنهایی بیاید سراغت، نه امکان ندارد. همیشه هم درست در بدترین زمان ممکن سراغ آدمی میآیند چون آدمی درست در بدترین زمان ممکن یادش افتاده که زندگی همیشه خوبی و خوشی و راحتی نیست؛ بلکه غم هم دارد، غصه هم دارد، مشکل هم دارد! بیخود نیست که اینهمه بزرگان توصیه کردهاند که زندگی را سخت نگیرید تا سخت برایتان نگذرد یا آنکه سخت میگیرد جهان بر مردمان سختگیر!
پ.ن۱. پنج سال پیش چنین روزی!
پ.ن.۲. سونو رفتم اما دکتر گفت زود آمدهای و الان تنها میتوانم بگویم ۸۰-۹۰ درصد فرزندت (...) است! بگذارید مطمئن ۱۰۰٪ شوم آنوقت میایم و همه جا جار میزنم اینم برای دوستان گل و مهربانی که مشتاقند از این فسقلی بیشتر بدانند
پ.ن۳. دیروز با دوست عزیزی صحبت میکردم که همه شما خوب میشناسیدش ولی چون مطمئن نیستم در این مورد بخواهد از او نام ببرم نامش را نمیگویم مگر اینکه خودش اجازه دهد. دوست من رفته بود در سایت نشر علی عضو شده بود و در بحثها و نظراتی که در تالار گفتمان درمورد کتابها و داستانهای کوتاه کاربران میگذارند شرکت کرده بود. آنچه که تعجب هر دوی ما را برانگیخته بود رفتار و گفتار سراسر مغلطه و سفسطه بازی خانم ف.ر.ن.ا.ز ن.خ.ع.ی بود!!! دوست من درمورد یکی از داستانهای کوتاه چند جملهای تعریف و نقد کرده بود که ناگهان سرکار خانم ن.خ.ع.ی نزول اجلال فرمودند و رگبار مانند چون دادستانی بیمنطق آنچه که لایق خودشان بود نثار دوست من کرده بودند (من در جریان نبودم تا خود دوستم خبرم کرد و گفت برو بخون حرفای ن.خ.ع.ی رو باور میکنی اینگونه برخورد کند با آدم؟!) راستش اصلا انتظار نداشتم. بعدش هم ایشان به طور خیلی جالبی حرفهای دوست من را برگرداندند و جوری تحویل همگان دادند که نظر سه خطی دوست من که تنها نقد کوچکی بود بر یک داستان کوتاه تبدیل به توهین بزرگی به ملت ایران شد!!!! خدایی این رفتار و گفتار شما را یاد چه کسی میاندازد؟بعدش هم یک جور غیرمستقیم فهماندند که کسی حق نقد ندارد و تنها باید تعریف و تمجید کند که اگر نکند با استاد اعظم سرکار خانم ن.خ.ع.ی روبرو میشود! اولش خواستم من هم بروم و در دفاع از دوستم بنویسم اما با دیدن جو تحریک شده ی آنجا و افرادی که نه منطق داشتند نه ادب و نه انصاف ترجیح دادم سکوت کنم اما واقعا واقعا واقعا برای خودم متاسفم که فردی که دم از ادب و ادبیات میزند خود از غیرادیبی بی ادبتر است و آنوقت من نادان با اتکا به نظرات تمام آن طرفداران بیمنطق (که به نظر من اکثر آنان از خود بروبچههای نشر علی هستند که براحتی میتوانند چند اسم کاربری برای خود انتخاب کنند و بیایند با اسامی مختلف نظر بدهند و من هیچ بعید نمیدانم خود این سرکار خانم هم یکی از آنها بوده باشد یعنی با یک اسم مستعار دوباره وارد سایت شده باشند و ایندفعه با خیال راحت و دست و بال بازتر هرچه دل تنگشان میخواسته بگویند!) رفتم و سه کتاب از ایشان خریدم که اولی را تا نیمه خواندم، دومی را تنها ۵۰ صفحه خواندم و سراغ سومی هم اصلا نرفتم! والا من در فیس بوک با خانمها شیردل، حمزه لو، مقیمی درارتباطم و از طریق پیج دوستاداران کتاب به راحتی میتوانم با نویسندگان دیگر مانند فرجی، فرخی، شجاعی، ابراهیمی، مظفری و خیلیهای دیگر در ارتباط باشم. آنجا هم بحث نقد کتابها داغ است و همه میتوانند با خیال راحت بیایند و با نام واقعی خودشان و تصویری که دارند مرد و مردانه با نویسنده گفتگو کنند و نظراتشان را در مورد کتابهایشان بگویند، من تا حالا ندیدم که یک نفر از این نویسندهها برخورد بد و زشتی با مخاطبینش داشته باشد. خانم ن.خ.ع.ی به نظر من نویسندهای هستند که واقعا در نوع خودشان بی نظیرند. ایشان حتی در مورد کتابهایی که من هیچ حرفی را در رد موضوع چرت و مرخرف بودنشان قبول نمیکنم هم میآیند و با تمام وجود دفاع میکنند. بابا سکوت سرد، لحظههای بارانی و کل کتابهای خانم ط.ی.ب.ه ا.م.ی.ر.ج.ه.ا.د.ی دیگر چه جای دفاع دارند؟! یکدفعه بیا از کتابهای م.ر.ی.م ج.ع.ف.ر.ی (کپی کار بزرگ که تمام داستانهای معروف دنیا را ایرانی کرده و تحویل ملت میدهند) هم دفاع کن! مرا ببخشید که سرصبحی غرغر کردم اما از دیروز تا حالا فکرم حسابی مشغول رفتار ایشون بود! از این به بعد تا جاییکه بتوانم نه از نشرعلی کتاب میگیرم و نه تبلیغ کتابهایشان را میکنم. البته در مورد چند نویسنده اگر همچنان با علی کار کنند مجبورم تهیه کنم کتابهایشان را نویسندگان خوبی مثل م.بهارلویی٬ عاطفه منجزی و مریم فولادی که به نظر من هر سه این عزیزان بسیار بسیار زیاد از سر نشر علی زیاد هستند و باید باید باید با یک انتشارات مردمی و با اخلاق کار کنند نه با یک انتشارات ...!
پ.ن۴. راستی آنور هر روز آپ میشود!
مبارک باشه بهار گلی ... تاریخ عروسی تون مثل تاریخ عقد ما خاص و به یاد موندنیه ... ۶/۶/۸۶ ... ۸/۸/۸۸ شاد باشید در کنار هم همیشه ... مواظب خودت و نی نی توی دلی باش
مــــــــــــــــرسی فیروزه جونم از لطفت عزیزم
راست میگی تاریخهای مهم زندگیمون خیلی خاص بودند
امیدوارم تو هم کنار عزیز همیشه مهربونت لحظات و اوقات بسیار خوشی رو بگذرونید
مرسی گلم تو هم همینطور
سالگرد ازدواجتون مبارک دوست جون! سایت نشر علی=میدون جنگ! یه گادفادر وایستاده اونجا با چند تا نوچه!! تا یکی یه نظر برخلاف نظر اون گادفادر که همه فرناز جون صداش می کنن،میده،ترور شخصیتی می شه!
رفتم خوندم و دیدم!! خیلی این نخ*عی بددهن و بی ادبه!همه حقیقت رو برعکس جلوه داده...همه ش تهدید و تو هین به نویسنده های بزرگ!! دیگه کتابی ازش نمی خرم! عمرا!!!!!
مــــــــــرسی دوست جون
واقعا همینطوره دیروز کلی حرص خوردم من از دست این خانم
منم دقیقا همین تصمیمو دارم نه از ایشون میگیرم چیزی و نه تا جائئیکه بشه از نشر علی... اساسی تحریمش میکنم
سلام بر بانوی زیبایم
سالگرد بهترین اتفاق زندگیت بهت تبریک میگم
خوب بخشید بهترین اتقاق مشترک زندگیمان
همیشه فکر می کنم خدا الطاف ویژه ای به من دارد و شاید بزرگترین لطفی که خدا در حق من داشته بودن با تو هست
بابت بودنت و روحیه سرشار از زندگیت سپاسگزارم
یا حق
سلام بر همسر فروتنم!!!
یعنی آخر بچه پررویی بخدا! این جمله رو من باید به تو بگم نه تو به من! عجبا!
آهان حالا درست شد
عزیزم من تمام و کمال حرفای بالا رو پس گرفتم
مرسی از عشق و انرژی مثبتی که از راه دور برام فرستادی... مسلما لطف خدا شامل حال من هم بوده اساسی که تو مهربون رو وارد زندگیم کرد
پ.ن. عصر زود بیا خونه باید بریم جایی
mobarakeeeeeeeeeee dostammmmmm
bossssssssss
مرســـــــــــــــــــــــــــــــــــــی عزیز دلم:-*:-*
مبارکها باشه خاله عزیزم...
می گم خاله بهاره اصلا فکرشو می کردی که تو پنجمین سالگرد ازدواجت یه نی نی تقریبا 5 ماهه تو دلت باشه؟؟؟
امیدوارم همیشه شاد باشید و پر انرژی ...
اوه اوه خاله ساله دیگه رو بگو ششمین سالگرد ازدواج و یه نی نی تپل و مپل 7-8 ماههه خیلی باحاله نه؟؟
مرسی عزیزم
خاله تو همیشه با نظرات جاب و منحصربفردت منو غافلگیر میکنیخیلی اتفاق جالبی بود که بهش اشاره کردی و خودم بهش توجه نکرده بودم
مرسی خاله جونم امیدوارم تو هم کنار علیرضا خان و بهداد گل خاله همواره عاشق و خوشبخت و سعادتمند باشی
اوهوم خیلی باحال میشه مخصوصا اینکه بچه ۷-۸ ماهه خیلی بامزه و خوشمزه هست
دوستم! کاشکی نی نی «بانو» باشه!
البته هر چی که هست سالم باشه!
:-)
اصولا انسانهای ادبیاتی، انسانهای نیکوئی نیستند.
یک سر به دانشکده های ادبیات بزنی کاملا متوجه حرفم میشوی
منم امیدوارم دوستم ایشالا که بانوئه
دقیقا باهات موافقم... دانشکده ادبیات نرفتم اما از دبیرستان تا دانشگاه من هرچی معلم و استاد ادبیات داشتم کاملا بددهن و اتفاقا بی ادب بودند نمیدونم چرا اینجوریند اینا آخه؟!
سالگردتون هم مبارک.
قربون تو دوست خوبم برم... مرسی عزیز دلم
سلام بهاره جون خوبی مامانی ؟عروس گلمون چطوره؟؟مواظب خودت باش حسابی....راستی سالگرد ازدواجتون با چند روز تاخیر مبارک باشه ...ایشالا در کنار هم صد ساله بشین....
سلام ترلان جان
خوبی عزیزم؟
مرسی از احوالپرسیت و ممنون بابت تبریکتتو خوبی؟ سمیر جان چطوره؟
مرسی از دعای خیرت عزیزم منم متقابلا همین آرزو رو برای تو و خونواده ی گلت دارم...
مراقب خودت باش عزیزم
سلام
سالگرد ازدواجتون مبارک انشاا... همیشه همینجور خوش و خوشبخت باشی
دوستم زود زود زود برو سونو جنسیتش رو معلوم کن دیگه، من مردم از فضولی
در مورد نشر علی کاملا با نظرت موافقم، احساس می کنم صاحبانش خیلی خیلی کاسب مآب هستند تا فرهنگی و اهل کتاب . به کتاب هم مثل یه کالا نگاه می کنند ، همونجور که به مرغ و گوشت و طلا و صابون و ... نگاه می کنند . یعنی فروش کتاب با فروش بقیه چیزها اصلا براشون فرق نداره و متاسفانه این مافیا بدجور افتادند تو این خط و خدا به داد فرهنگ و هنر این مملکت برسه
اون نویسنده را هم که معلومه که چه طور آدمیه پس ارزش حرص خوردن ندارهههههههههههههه
انشاا... به زودی نویسنده های مورد علاقه مون هم از این نشر می روند تا این نشر به طور کلی بایکوت بشه .
سلام گلم
مرسی عزیزم... امیدوارم تو هم کنار همسر گلت وپسر خوشگلت همیشه سعادتمند و خوشبخت باشی
آخه دکتر گفت هفته ۲۰ بیا دوباره هنوز دو هفته مونده دوستم
دقیقا و تمام و کمال با نظرت در مورد نشر علی موافقم دوستم
ایشالا دوستم
راستی مامانی جون ..اسم منو از لینکهات پاک کردی ؟؟؟شاید برای همینه که دیر به دیر بهم سر میزنی
مگه میشه؟ ترلان جان تو رو به اسن دنیای من دارم اینجا از پایین بشمر تو هشتمین لینک من هستی گل دختر