روزهای من
روزهای من

روزهای من

بی حوصله

ته تکشیدن مطالب آدم که نباید حتما شاخ و دم داشته باشد؛ خیلی ساده نوشتنم نمی‌آید! نه مشکلی دارم نه ناراحتم نه اتفاق خاصی افتاده است و نه هیچ چیز دیگری... من فقط نوشتنم نمی‌آید! این روزها نه تنها نوشتنم نمی‌آید که حتی حس و حال خواندن و فیلم دیدنم هم نیست؛ اصلا یک جورهایی که نمی‌دانم چه جوریست، در حالت خنثی به سر می‌برم. تنها دوست دارم نظاره‌گر همه کس و همه چیز باشم ولی کسی را با من کاری نباشد! برای رسیدن ایام نازنین عید هم هیچ احساس خاصی ندارم حتی برعکس تمام سالهای عمرم از رفتن زمستان هم دلگیر و ملول نیستم یعنی درواقع هیچ حسی به زمستان ندارم و راستش را بخواهی این حس و حالا برای خودم هم عجیب است زیاد! اگر خدا بخواهد ایام عید را یا خارج از ایران به سر خواهیم برد یا در سواحل خزر که حالا انتخاب یکی از این دو گزینه منوط به محقق شدن بعضی مسائل است... پس وقتی قرار نیست عید خانه بمانم راستش را بخواهی به هیچ وجه حال و حوصله تکاندن خانه را هم ندارم... تنها شیشه‌ها را شسته و پرده‌ها را می‌شویم و پرده‌های اتاق خواب را عوض می‌کنم و فرشها را شامپو فرش می‌کشم، همین! کل خانه تکانی من شامل این موارد می‌شود و بس! خلاصه همینها دیگر... گفتم بیایم هم اعلام وجودی کرده باشم و همینکه کمی از حال و روزم برایتان گفته باشم.

پ.ن. در ضمن این پرشین بلاگ نعلتی هم بدجور روی اعصاب و روانم اثر رفته است چون نمی‌توانم برای الی و بانو و مینا و بیستاب و سارا و خورشید و هر دوست دیگری که آنجا خانه دارد، نظر بگذارم! ظاهرا همانطور که زمانی بای بلاگفایی ها نمی‌توانستم نظر بگذارم و آنچه بدو بیراه بلد بودم نثار روح و روان بلاگفا کردم، باید چند بدو بیراه پدر مادردار هم نصیب روح و روان پرشین بلاگ بکنم! البته ظاهرا این مشکل فقط مال منه چون دیگران موفق شده‌اند برای این دوستان من نظر بگذارند و فقط منم که نمی‌توانم

نظرات 9 + ارسال نظر
بانو یکشنبه 23 بهمن 1390 ساعت 01:24 ب.ظ http://heartplays.persianblog.ir/

اتفاقا چند روزه به یادتم... همش می گم بهار حتما رفته مسافرت...
ایشالله این کسالت زودتر برطرف بشه... حوصله ات هم بیاد سرجاش...
پرشین یه مدت مشکل داشت... اما الان دیگه خوب شده... راحت می شه نظر گذاشت... یعنی من مشکلی ندارم..

مموی عطربرنج یکشنبه 23 بهمن 1390 ساعت 02:01 ب.ظ http://attrr.com

منم همینطوری شدم!نمی دونم چرا!اما زیاد شوق و شور عیدو ندارم...
تمام عید رو هم دوست دارم هر جا که می رم فقط بخوابم!بدجوری به استراحتی طولانی نیاز دارم...
دوستم نمی تونم برات انرژی مثبت بفرستم!اما هر جا که هستی خوش بگذره!

الی یکشنبه 23 بهمن 1390 ساعت 02:05 ب.ظ http://elidiary.persianblog.ir/

بهاره جون کلا اینترنت این روزا خیلی داغونه !
خوشحالم که حالت خوبه

آرزو یکشنبه 23 بهمن 1390 ساعت 03:18 ب.ظ http://rahgozareandisheha.blogfa.com/

منم چند وقتی بود به همین حالت بی حسی و بی تفاوتی دچار شده بودم که یه مسافرت چند روزه حالم و عوض کرد...تو هم ایشالله رنگ و بوی عید و مسافرت در پیش رو حالتو عوض می کنه دوست جونم.....
راستی من هنوز منتظرم ببینیم همو........

لیلیَن یکشنبه 23 بهمن 1390 ساعت 03:39 ب.ظ http://lilien.blogsky.com

عیبی نداره عزیزم گاهی هر آدم اینطوری میشه منم این روزا خوندنم نمی یاد نوشتن که سهله.
امیدوارم عید هر جا که هستی کلی بهت خوش بگذره.

طناز دوشنبه 24 بهمن 1390 ساعت 07:24 ق.ظ

من هم همینطورم دوستم. کاش زودتر حال و هوای‌مان عوض بشود.

الهه دوشنبه 24 بهمن 1390 ساعت 09:45 ق.ظ http://man-va-va.persianblog.ir

خدا رو شکر که خوبی حالا خونه نتکوندی یا فیلم ندیدی مهم نیست مهم اینه که خوب باشی

مامان سمیر دوشنبه 24 بهمن 1390 ساعت 11:43 ق.ظ http://fasamir.blogfa.com

دقیقا منم همین حالم .یعنی من چند وقته توی این حالم .نه انگیزه ای .نه اشتیاقی .نه میلی .نه رغبتی .تنها میلی که برام مونده میل به پاچه گرفتن از همسریه بدبخت و لرزوندن امواتش در گوره .ایشالا درست بشیم .یعنی میشیم ؟راستی برای منم که توی پرشین نیستم کامنت نذاشتی عزیزم .

افسانه دوشنبه 24 بهمن 1390 ساعت 12:18 ب.ظ http://ืninidari.blogfa.com

خاله عزیزم برای هر کسی پیش می یاد که نوشتنش ته بکشه چه می دونم حوصله نداشته باشه و به قول شما خنثی بشه... راستش من هم این روزها مثل تو شدم. زیاد رو فرم نیستم و به شدت بی حوصله ام...
خاله بهاره عزیزم امیدوارم همه غصه هات ته بکشن نه نوشته هات ... می بوسمت

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد