روزهای من
روزهای من

روزهای من

تکیه کلام

 

از بچگی عادت داشتم به نوع حرف زدن آدمها و تکیه کلامهایشان توجه کنم؛ یعنی اینکه دقت کنم ببینم فلانی چه جور سلام می‌کند یا برای احوالپرسی از چه جملاتی یا به وقت عصبانی شدن از چه الفاظی استفاده می‌کند مثلا. دقت در نوع صحبت کردن آدمها واقعا برایم جالب بوده و هست. گاهی اوقات می‌شود که گوینده از قصد یا سهوا حروف یک کلمه را پس و پیش می‌کند و کلمه جالب و بامزه‌ای را درست می‌کند که اتفاقا خیلی وقتها از آن کلمه با حروف پس و پیش بسیار خوشم آمده و از آن به بعد واردش کرده‌ام در دایراه لغات روزمره‌ام؛ مثل همین کلمه (هاین) که در واقع منظور (هان) است اما وقتی اولین بار از دهان بهزاد برادرم خارج شد، من بلافاصله عاشقش شدم و از آن روز به بعد مدام استفاده‌اش می‌کنم. یا همین عبارت (کل یوم) که منظور (کلهم) بوده که اولین بار اشتباهی از دهان جناب قلعه نویی خارج شد و بعد مهران مدیری ازش در سریال مرد هزار چهره استفاده کرد و بعدش دیگر من دست از سر کچل قلعه نویی خان برنداشتم با این سوتیش! گاهی اوقات هم پیش می‌آید که کلمه ی ایجاد شده هیچ ارتباط و شباهتی به کلمه مبدأ ندارد ولی کاملا منظور را می‌رساند که هدف چه بوده و همین می‌شود که کلمه ی جدید را به عنوان یک کلمه جدید و بامزه می‌پذیرم و دوستش دارم. بعضی اوقات به روی گوینده نمیاورم و بعضی اوقات هم به رویش میاورم که وقتی این کلام را می‌گوید واقعا بامزه است و من چقدر دوست دارم این اصطلاحش را! البته خدا شاهد است که به هیچ عنوان، به هیچ عنوان قصد مسخره کردن گوینده را ندارم؛ من تنها علاقه‌ام را ابراز می‌کنم، همین. ولی خوب پیش آمده که متاسفانه فرد گوینده ناراحت می‌شود از دستم و من بعد از آن دیگر هرگز به رویش نیاورده و نخواهم آورد که چقدر خوشم میاید از این اشتباهات بعضا تعمدانه‌اش! مگر مرض دارم؟ همان بهتر که در سکوت لذت ببرم از شنیدن آن اشتباهات بامزه! والا!

چند روز پیش منزل دوستی بودیم که اتفاقا از این اشتباهات لپی زیاد دارد (پارازیت... البته وقتی تو حروف یک کلمه را به عمد پس و پیش کرده و مدام تکرارش می‌کنی، دیگر تکرار مکرر آن را نمی‌شود اشتباه لپی نامید به نظر من اسمش می‌شود عادت) مثلا وقتی چندحرف بی‌صدا در یک لغت کنار هم قرار گیرند ایشان در ادای این حروف دچار مشکل می‌شود (به قول معروف زبانش نمی‌چرخد) و به همین دلیل یک یا دوتای آن حروف را به قرینه لفظی (؟) برای خود حذف می‌کند. مثلا (دستشویی) را ادا می‌کند (دشویی)! اما بامزه‌ترین کلمه‌ای که اشتباهی بیان می‌کند لغت (لعنتی) است که اون می‌خواندش (نعلتی)! من اما از بین تمام آن حروف و لغاتی که اشتباهی ادا می‌کند هیچکدام را دوست ندارم الا همین لغت نعلتی؛ و تازه هیچ کس هم نباید این لغت را اینگونه بیان کند الا همین دوستم. خلاصه... همه دور هم نشسته بودیم و این دوستم داشت از کسی که ناراحتش کرده بود برایمان می‌گفت که یکهو نمی‌دانم یاد چه حرف طرف افتاد که گفت: این فلانی نعلتی به می‌گوید.... از قضا خواهر دوستم هم که من قبلا برایش گفته بودم که چقدر خوشم میاید وقتی خواهرش این کلمه را ادا می‌کند، مقابلم نشسته بود و تا خواهرش این حرف را زد، به من نگاه کرد و بعد هر دو لبخند زدیم به طرز بیان دوستم. اما دوستم فهمید ما می‌خندیم و فکر کرد مسخره‌اش می‌کنیم و نه تنها ناراحت شد که بعد از آن دیگر با دقت کامل، تمام (لعنتی)ها را همان (لعنتی) بیان کرد راستش از این کارش دلم گرفت... آخر او خبر ندارد من چقدر از آن نعلتی‌ها خوشم می‌آمد و اگر قرار باشد از این به بعد لعنتی را لعنتی بگوید چقدر حال مرا می‌گیرد... اصلا دیگر دوست ندارم به حرفهایش گوش کنم اگر بخواهد مدام مراقب حرف زدنش باشد! هرچه هم برایش قسم و آیه خوردم که بابا بخدا من این نوع حرف زدنت را دوست دارم و خدا شاهده قصد مسخره کردنت را نداشته و ندارم اما او باور نکرد اصلا می‌خواهم بدانم اگر من مثل بابا به هفده بگویم هبده یا مثل بهزاد به خوبی؟ بگویم خویی؟ یا باز مثل بهزاد جمله ی خوابت میاد؟ را بگویم تو خوابو؟ یا مثل محمد وغیره و غیره را بگویم ویژ ووژ واژ یا مثل بابا عبارت به جان تو را بگویم تو نمیری... پس دارم همه را مسخره می‌کنم؟ اگر این اسمش مسخره کردن است پس یکی هم بیاید مرا مسخره کند چون من از تمام عبارات و کلمات بالا به وقتش استفاده می‌کنم و خیلی هم راضیم از این کار! این را گفتم که اگر روزی روزگاری یکی از عباراتی را که تکیه کلام توست استفاده کردم فکر نکنی که دارم مسخره‌ات می‌کنم... برعکس... از بس خوشم آمده از آن لغت یا عبارت که دوست دارم مدام تکرارش کنم

نظرات 15 + ارسال نظر
مموی عطربرنج چهارشنبه 28 دی 1390 ساعت 09:53 ق.ظ http://attrr.com

بعضی تکیه کلامها واقعا زیبان...بعضیها هم واقعا خنده دار! مثل همین بله گفتن مدل آلن دلونی!!

راست میگی :))))))))))))))))))))))))))))))) بله ی آلن دلونی که دیگه خداست مردم از خنده از دستت دوستم

Arman چهارشنبه 28 دی 1390 ساعت 10:29 ق.ظ http://pearlite.blogsky.com

منم تبریک عرض می کنم...واقعا لیاقتش رو داشت...
و با اجازه وبلاگ شما رو هم لینک می کنم...

ممنونم

فانی چهارشنبه 28 دی 1390 ساعت 12:01 ب.ظ

جالب بود خیلی .. عجب سوژه هایی پیدا میکنی ها واسه نوشتن !‌


مسئله اینجاست که وقتی یه کلمه رو خودمون به عنوان تکیه کلوم انتخاب می کنیم یا میدونیم که داریم اشتباه میگیم و تکرارش میکنیم .. تکرار اون توسط کسی دیگه آزاردهنده که نیست هیچ خوشمونم میاد ..
ولی وقتی یه لغت و شونصد بار زور بزنی درست بگی و آخرش هم نتونی و یه کلمه دیگه به اجبار جاش بزاری .. این میشه که خنده دیگرون واسمون ناراحت کننده میشه ..

خواهرزاده من ۲ سالشه اونم به دستشویی میگه دشویی :)) یعنی این انقده باهال میگه که همش منتظر دستشویی رفتنش میشم :دی

مامان سمیر چهارشنبه 28 دی 1390 ساعت 02:57 ب.ظ http://fasamir.blogfa.com

سلام عشقی .سرم خیلی شلوغه فرصت نکردم بخونمت .اما خواستم بگم هستم و به زودی دوباره بهت سر میزنم .

بانو پنج‌شنبه 29 دی 1390 ساعت 03:18 ب.ظ http://heartplays.persianblog.ir/

آخی ناراحت شد....
مثل بچه ها که کلمات رو می خورن و هر چی دوست دارن تحویل می دن و چقدر ما دوست داریم...

آرزو پنج‌شنبه 29 دی 1390 ساعت 08:28 ب.ظ

منم تکه کلام دارم؟؟؟؟؟؟

بی سرزمین تر از باد جمعه 30 دی 1390 ساعت 05:33 ب.ظ http://sdaeidi.persianblog.ir

سلام بهاره عزیز
این چیزایی که میگی که هیچ رقمه بدنیستن.آدمها باید یه نموره جنبه داشته باشن.اتفاقا خیلی هم خبه.باور من نزدیک به 20 سال پیش پسردائیم که دو سالش بود اومده بود تهرون.یه سری لغات و عبارات گفت که هنوز که هنوز ورد زبون من برادرامه.
خیلی هم خوبه.

شاذه جمعه 30 دی 1390 ساعت 08:33 ب.ظ http://moon30.blogsky.com

آره منم با بانو موافقم. تکیه کلامهای بچه ها رو خیلی دوست دارم. پسر کوچیکم به شما میگفت موشا. هربار میگفت ننه اش کلی به قربونش می رفت. یه بار رفتم مسافرت بچه رو نبردم. اطرافیان کللللللی زحمت کشیدن تا این موشا رو از دهن بچه انداختن و بچه یاد گرفت بگه شما! اینقدر دلم گرفت که نگو. اون موشا خیلی به دهنم خوشمزه تر بود. تازه بچه ام قبلش فکر می کرد درست میگه یه بار بهش گفتم من بچه بودم به تخم مرغ میگفتم مُکا. بچه زد زیر خنده و گفت: موشا به تُ خُ میگفتین مُکا؟ مَ هشیه همه چی درس میگم!
اصطلاحات همه رو گفتی، اصطلاحات برادرزادتو نگفتی دوست جون

دانیال به خوشمزه میگه :شوشمزه! بعد من هی قربونش میرم بهش میگم عمه به قربونت بره که اینقدر خوشمزه ای... اونم فوری میگه: بابا من پیتزا نیستم من شوشمزه نیستم... من دانیالم!!! وقتی اینو میگه ها میخوام واقعا بخورمش از بس که خوشمزه است بعد تازه به محمد میگفت: دَمَت! به عمه میگفت: اومما! به کارتون شگفت انگیز هم میگه: شِکِستنگیز!

طناز شنبه 1 بهمن 1390 ساعت 08:04 ق.ظ

آخی دوستم... من کلی از تکیه کلاما دارم!

رویش سبز شنبه 1 بهمن 1390 ساعت 10:04 ق.ظ http://www.Royesh1384.blogfa.com

موسسه خیریه رویش

مشخصات

نام موسسه : موسسه خیریه رویش

موسسه خیریه رویش موسسه ای غیردولتی است که از سال 1384 فعالیت خود را در زمینه کمک رسانی به نیازمندان و محرومان جامعه آغاز کرده است.

سال تحصیل : 1384

هدف : کمک رسانی به محرومین و نیازمندان جامعه

موضوع : فعالیت در زمینه کمک رسانی به افراد نیازمند و محرومان جامعه مانند کمک به ایتام، خانواده های بی سرپرست، کمک به نوعروسان نیازمند در تهیه جهیزیه و ...



ایمیل : Royesh1384@yahoo.com

این موسسه درآمد ثابت و مستقلی ندارد و هزینه های آن از طریق افراد خیر و نیکوکار تأمین می شود.



راههای همکاری داوطلبین

1- واریز وجوه نقدی، نذورات و .... به حساب 0322263190008 بانک ملی ایران خانم رمضان زاده

2- واریز ماهانه مبلغ 300000 به همان حساب بانک ملی ایران، خانم رمضان زاده

الی شنبه 1 بهمن 1390 ساعت 07:07 ب.ظ http://elidiary.persianblog.ir/

بهاره جون موضوع اینه که اون توی بد لحظه ای شما رو دیده و فکر کرده دارین مسخرش می کنین .
ولی اینقدرها هم ناراحتی نداره دیگه !
من یه خاله دارم که اینطوری غلط غولوط خیلی حرف می زنه و من و خواهرام وقتی باهمیم کلی خودمونو کنترل می کنیم که منفجر نشیم از خنده !
مثلن به ویلچر می گه : بیلچه !!!

لیلین دوشنبه 3 بهمن 1390 ساعت 09:48 ق.ظ http://lilien.blogsky.com

عزیزم ناراحت نشو یادش میره آره تکه کلامها خیلی بامزه ان به خصوص مال بچه ها بچه خواهر من به اینجوری میگه ایندوری و اینو خیلی بامزه میگه میخواهی گازش بگیری.

افسانه سه‌شنبه 4 بهمن 1390 ساعت 05:41 ب.ظ http://ืninidari.blogfa.com

من هم دوست دارم خاله بهاره این عبارات یا به قول تو این تکه کلام ها رو. تا الان نمی دونستم سازنده کلمه "هاین" بهزاده... خودم هم بدون ذکر منبع خیلی استفاده اش کردم. خالق کلمه نورچ که به جای نچ زیاد استفاده می کنم هم نمی دونم کیه! شاید خودم باشم شاید هم مال کس دیگه ای باشه. این حرفهای شیرین دانیال منو یاد خواهر زاده علیرضا انداخت. این دخترک بامزه هم اون موقعی که تازه زبون باز کرده بود به من می گفت اسامه... جالب اینجا بود که انگار همه از این اسم جدید من خیلی خوششون اومده بود و تقریبا همه خانواده منو یکی دو سال اسامه صدا می کردن... طفلکی بچه خودش یاد گرفته بود اسممو اما نمی دونست اطرافیان چرا غلط غلوط می گن..

نازلی چهارشنبه 5 بهمن 1390 ساعت 11:28 ق.ظ http://darentezarmojeze.blogsky.com/

سلام عزیز دلم مرسی از پیامت برای تولدم ممنونم.
وای باید حرف زدن رامان رو این روزها بشنوی میخوریش اونقدره بامزه حرف میزنه به موتور میگه فوتور و کلی کلمه دیگه که چپ و چول میگه و اصلا هم دلم نمیخواد درستش کنه.

مینا-دفتر خاطرات یکشنبه 9 بهمن 1390 ساعت 07:54 ق.ظ

ای کلک ...پس این هاین مال آقا بهزاد بوده..... و تو تا حالا سندشو رو نکرده بودی....
دوست جونم بگو .همینطوری... خوبه. من که حال میکنم باهات نعلتی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد