روزهای من
روزهای من

روزهای من

از وقتی که داریم ببخشاییم تا به دست بیاوریم ...

خواستم برایتان از علت ناراحتیم بگویم که دیدم در اینترانت اداره‌مان مطلب زیبایی گذاشته‌اند پس تصمیم گرفتم به جای مطلب بلند بالا و اذیت کن خودم این مطلب زیبا و سرشار از آرامیش را برایتان بگذارم... فعلا این را جایگزین آن پست غرغرانه داشته باشید حالا وقت برای اعصاب خرد کردن زیاد است...امیدوارم خوشتان بیاید  

گفت: در زندگی به هر جا رفتم، اشخاصی را دیدم که چیزهای جدید می‌خواهند.
اتومبیل جدید، خانه ی جدید، آخرین اسباب بازی ساخته شده را، بعد هم موضوع را با شما در میان می‌گذارند: (حدس بزن چی خریدم؟!)... (حدس بزن چی گیرم آمد؟!)
می‌دانی، برخورد همیشگی من با این مسئله چگونه است؟ به نظرم این مردم به قدری محتاج مهر و عشق هستند که حاضرند به جای آنچه گیرشان نمی‌آید هر چیز دیگری را قبول کنند. مادیات را در آغوش می‌کشند.
اما بی‌فایده است. نمی‌توانید جای خالی عشق را با مادیات پر کنید. جای خالی آرامش، محبت و رفاقت با مادیات پر نمی‌شود.
پول جایگزین محبت نیست. قدرت هم جایگزین مهر و عشق نیست. من اینجا در انتظار مرگ به تو می‌گویم، نه پول و نه قدرت، هیچ کدام آن احساسی را که به آن نیاز داری به تو نمی‌دهد. هر قدر پول و قدرت داشته باشی، دوای دردی نمی‌شود.
گفت: ما بر سر آنچه می‌خواهیم و آنچه به آن نیاز داریم سر درگم هستیم. به غذا احتیاج دارید، اما شکلات می‌خرید. باید با خودتان صادق باشید. نیازی به آخرین مدل اتومبیل ندارید، نیازی به بزرگترین خانه‌ها ندارید.
حقیقت این است که از این چیزها لذت نمی‌برید.
می‌دانی رضایت واقعی در چیست؟
پرسیدم در چیست؟
این که آنچه را باید و لازمست به دیگران بدهی.
منظورم پول نیست. منظورم زمانی است که در اختیار داری. منظورم توجه است. منظورم گفتن قصه است.
باور کن آنقدرها دشوار نیست که به امتحانش نیارزد...
 

نظرات 14 + ارسال نظر
لیلین دوشنبه 19 دی 1390 ساعت 10:11 ق.ظ http://lilien.blogsky.com

سلام بهاره جان
امیدوارم تا حالا حالت بهتر شده باشه خیلی برات ناراحت بودم.
دقیقا همینه که نوشته انگار وقتی یه جایی عشق نیست هیچ چیزی نمیتونه پرش کنه واون مثال شکلات رو کاملا قبول دارم . یعنی وقتی که گشنمه ام باشه اصلا شکلات هیچ کاری نمیکنه باید غذا بخورم.

مامان سمیر دوشنبه 19 دی 1390 ساعت 12:21 ب.ظ http://fasamir.blogfa.com

سلام بهاره جون خوشحالم که بهتری .خیلی نگرانت بودم .من منتظر حتی اون پست غرغرانه ات هم هستم .متنی که نوشته خیلی قشنگه .به نظرم برگرفته از بخش هایی از کتاب سه شنبه ها با موری اثر میچ البوم .اگر این کتاب رو نخوندی حتما بخونش .من که این کتاب رو قورت دادم نخوندم .انقدر که قشنگ و تاثیر گذار بود برام .البته دروغ چرا برای مدت بسیار کوتاه .

مرجان دوشنبه 19 دی 1390 ساعت 01:55 ب.ظ http://roozhay-e-man.blogfa.com

بهاره عزیزم
پستت بسیار تا بسیار زیبا و پند وارانه بود
خوشحالم اومدی و خوشحالم که غیبتت زیاد طول نکشید و اومدی

فانی دوشنبه 19 دی 1390 ساعت 03:37 ب.ظ

نوشتن آدم و خالی میکنه .. بنویس تا خالی شی .. بغض و ناراحتی شاید به ظاهر هیچ تاثیری رو آدم نداشته باشه .. اما رفته رفته انقد تو وجود آدم جمع میشه که معلوم نیست کی سر باز کنه و بریزه بیرون ..!!
---

قشنگ بود .. ولی این روزا اونی که ماشین آخرین سیستم داره عشق هم داره !‌والا!!
.
بعضی نیازها هست که فقط با گرفتن ماشین مدل بالا برطرف میشه :دی
انسانها حریصن اینا که گفته به درد فرشته ها میخوره بیشتر .. !‌موافقما ولی عملی نیست !
پول به آدم اعتماد به نفس میده ، قدرت میده .. در عوض عشق و احساس و ازت میگیره!!‌
ولی عشق و پول هر دو در کنار هم قشنگند! هیچکدوم بدون اون یکی دوزار نمی ارزه!
- عکس خیلی قشنگ بود آرامش بهم میده

شاذه دوشنبه 19 دی 1390 ساعت 08:59 ب.ظ http://moon30.blogsky.com

سلام دوست جونم
خوبی؟
چه مطلب قشنگی بود. این دقیقا چیزیه که همیشه ذهن منو درگیر خودش می کنه. چرا اینقدر درگیر مادیاتیم که همدلی رو فراموش می کنیم؟...

بانو دوشنبه 19 دی 1390 ساعت 11:48 ب.ظ http://heartplays.persianblog.ir/

عزیزم... زیبا بود..

مامان سمیر سه‌شنبه 20 دی 1390 ساعت 11:31 ق.ظ http://fasamir.blogfa.com

منظورت چیه اونوقت ؟یعنی به من رمز نداشته باشم ؟

مامان سمیر سه‌شنبه 20 دی 1390 ساعت 11:34 ق.ظ http://fasamir.blogfa.com

دوست جونم مرسی .

سارا...خونه مهربونی ها... سه‌شنبه 20 دی 1390 ساعت 01:33 ب.ظ

منم رمز می خوام...اگه نفهمم می میرم...

طناز چهارشنبه 21 دی 1390 ساعت 07:46 ق.ظ

عزیزم امیدوارم خوب باشی نازنینم.

افسانه چهارشنبه 21 دی 1390 ساعت 09:47 ق.ظ http://ninidari.bloghfa.com

سلام خاله...
ببخشید من یه مدتی نبودم...
چرا ناراحتی؟! چی شده خاله؟ نگرانت شدم...
خب رمز هم که ندارم حالا باید چی کار کنم؟؟؟

مستانه چهارشنبه 21 دی 1390 ساعت 10:48 ق.ظ http://baadbadak.blogsky.com

رمزت رو بهم می دی؟

حتما

خورشید چهارشنبه 21 دی 1390 ساعت 03:15 ب.ظ http://koochedeleman.persianblog.ir

بهاره جان تو که پاک منو فراموش کردی . به من هم رمز میدی ؟

الی چهارشنبه 21 دی 1390 ساعت 06:59 ب.ظ http://elidiary.persianblog.ir/

بهاره جان من رمز پست های بعدیت رو ندارم. دوست داشتی بده

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد