روزهای من
روزهای من

روزهای من

النظافته من الایمان!

آقا جان من مگر نمی‌گویند النظافته من الایمان؟! مگر نمی‌گویند مومن باید به تمیزی و نظافت خود خیلی اهمیت بدهد پس تویی که اینهمه ادعای مومن بودنت می‌شود، تویی که وقتی با خانمی طرف صحبت می‌شوی رو به دیوار می‌ایستی مبادا که از راه راست منحرف شوی، تویی که به تمام فرامین بزرگان دینت عمل می‌کنی، چرا تنها به این یک قلم دستور اهمیت نمی‌دهی خبر مرگت؟! تا کی باید تا تو پا به اتاق ما می‌گذاری من رو به قبله شوم از بوی گند بدنت؟ والا به خدا صد رحمت به آن جوانک ژیگولوی قرتی که هرآینه از کنارش می‌گذری بوی عطر و گل می‌دهد! او از تو با ایمان‌تر است، مطمئنم! باید حتما این عبارت را با فونت درشت تایپ کرده و روی میزت بگذارند؟ باید حتما انگشت در چشمت کرده و حرفی را حالیت کرد؟ بابا جان امروز روز دیگر نه تنها النظافته من الایمان که الانظافته من الدرک و شعور، من الاصالت الخانوداگیه، من الادب و من الخیلی چیزهای دیگر!