روزهای من
روزهای من

روزهای من

خانمها... آقایون... تعطیلات شیکی داشته باشید!

دو روز است که مدام فکر می‌کنم آن روز چهارشنبه است و بعد خوشحالی عجیبی به قلبم حمله می‌کند ولی بعد یادم افتاده که آن روز دوشنبه بوده است و روز بعدش هم سه شنبه! بعد، مدتی از ضدحالی که خورده‌ام پکر می‌شوم و بعد به امید دو روز دیگر که چهارشنبه می‌شود بالاخره، می‌روم رد کارم؛ ولی حالا که واقعا در یک چهارشنبه ی راستکی قرار دارم و قاعدتا باید خوشحال و مسرور باشم که بالاخره رسید این چهارشنبه فراری، برعکس هیچ احساسی ندارم انگار نه انگار که قرار است به تلافی این چند وقته که سرم شلوغ شلوغ شلوغ بود، یک استراحت خوب و دلچسب داشته باشم؛ انگار نه انگار که می‌خواهیم با دوستان گرد هم بیاییم و قرار است خیلی بهمان خوش بگذرد، اصلا انگار نه انگار! آمده‌ام اداره و کار انجام می‌دهم بدون ذوق و شوق‌، با تلفن صحبت می‌کنم بدون کوچکترین احساسی انگار که طلبی داشته باشم دست خلق خدا، امروز برایم تبدیل شده به یک روز عادی و معمولی مثل دیگر روزهای خدا! اصلا انگار نه انگار امروز چهارشنبه است و بهترین روز هفته‌ام (پارازیت... من از کودکی عاشق چهارشنبه ها بوده و هستم حتی از ۵شنبه ها هم بیشتر دوست دارم این روز را) یک چیزیم می‌شود به گمانم... نه؟ 

پ.ن۱. امروز بعد از چند وقت بالاخره وقت پیدا کردم و رفتم خانه خانم شین و روزنگارش، آنجا خواندم کتاب اولش با عنوان «میهمانی خداحافظی» از انتشارات هیلا، ده روز است که منتشر شده است... باور کن انقدر خوشحال شدم، انقدر خوشحال شدم که انگار کتاب خودم چاپ شده باشد یا خواهرم یا دوستم... قلمش را دوست دارم زیاد و امیدوارم همیشه سلامت و تندرست باشد هرکجا که هست و در کارش روز به روز موفقتر.  

پ.ن۲. دیشب از صفحه فیس بوک پسردایم رسیدم به صفحه کسری احمدی... دیدم یک کلیپ جدید از خودش گذاشته شعر ترانه اش از امید خلیلی و آهنگسازش هم بابک سعیدی است... خیلی خوشم اومد ازش منم شر کردمش با خودم اگه تو لیست دوستان فیس بوکی من هستید که اونجا هست و میتونید ببینیدش اگرم تو لیست من نیستید اسم خود کسری رو سرچ کنید و از اونجا ببینیدش... اسم آهنگشم ساده بگم است.  

پ.ن۳: ووووووووی

نظرات 13 + ارسال نظر
مموی عطربرنج چهارشنبه 30 شهریور 1390 ساعت 11:21 ق.ظ http://attrr.com

وای!از سر شلوغی نگو که دیوونه شدم...یعنی هر روز صبح که می بینم مجبورم بیام سر کار و دوباره شروع می شه عزا می گیرم!باید برم حسابی بخوابم!
این نی نی ه رو ببین!!! ای جان! یعنی تو الان اینطوری هستی بهار؟؟

نه دوستم الان به لطف خانم همکار دارم تیریک تیریک میلرزم از سرما ولی ایشون جفت پاهاشو کرده تو یه کفش که من خیلی گرممه و چون مریض احواله من زیاد گیر بهش نمیدم... الان حتی نمیتونم یه لیوان آب بخورم چه برسه به اینکه بخوان غسل تعمیدم بدن دوست جونوای مردم از سرما

fafa چهارشنبه 30 شهریور 1390 ساعت 11:22 ق.ظ http://www.tobealone.blogfa.com

الهی قیافه بچهه شده عین قیافه ماها وقتی تو چله زمستون میریم زیر دوش و اولش آب سرد می ریزه رومون... میگن سیدا چهارشنبه ها رگشون می گیره و نباید زیاد به پر و پاچشون پیچید تو برعکسشونی پس... هالیدی بسیار خوبی داشته باشی دوستم

دقیقاآره... من عاشق چهارشنبه هام دوستم
مرسی عزیز دلم تو هم همینطور

فرداد چهارشنبه 30 شهریور 1390 ساعت 11:36 ق.ظ http://ghabe7.blogsky.com

سلام
همیشه خوش باشین.
عجب عکس باحالی...کلی کیف کردم.

سلام
احوال شما؟
خیلی ممنون به همچنین ایشالا
به پای عکسای زیبایی که شما میگذارید که نمیرسه

بانو چهارشنبه 30 شهریور 1390 ساعت 01:18 ب.ظ http://mymindowl.persianblog.ir

ایشالله تعطیلات بهتون خوش بگذره...
این کلیپ کسری رو من دیدم... قشنگه... اما یه جورایی به دلم نشست... نمی دونم...

شقایق چهارشنبه 30 شهریور 1390 ساعت 08:54 ب.ظ http://mylonelydays.blogfa.com/

سلام دوستم. من اومدم. مرسی که نگرانم بودی. یه پست نوشتم که علت نبودنم رو تو این مدت گفتم.

نسیمه پنج‌شنبه 31 شهریور 1390 ساعت 09:11 ب.ظ http://www.tlooekhorshid.blogfa.com/

[گل][گل]



........[گل]Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒطلوع خورشید منتظر نظریات سازنده شما است Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ[گل]
[گل][گل]♥(*´•´*)¸.•*´¨)✿ ¸¸.•*´•.♥.•`*•.¸¸✿¸.•*¨)♥(*´•´*) [گل][گل]
✿زیـبا ترین درود و سلام دوســـت عزیز. وپ زیــبای داری مــــوفـــق باشیــد✿
✿اگر خــــواســتی بمـــن ســـر بــــزن منتظــــــر حضــــور سبــــــزت هستم✿
[گل][گل]♥(*´•´*)¸.•*´¨)✿ ¸¸.•*´•.♥.•`*•.¸¸✿¸.•*¨)♥(*´•´*) [گل][گل]
[گل][گل]♥(*´•´*)¸.•*´¨)✿ ¸¸.•*´•.♥.•`*•.¸¸✿¸.•*¨)♥(*´•´*) [گل][گل]

!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! !

خانم شین شنبه 2 مهر 1390 ساعت 01:33 ب.ظ http://mrsshin.blogspot.com

از گوگل کردن مهمانی خداحافظی رسیدم اینجا. ممنون از لطفت به من و کتابم. امیدوارم هر چه زودتر بخونیش و نظرت رو برام بنویسی.

مرسی شیدا جان
حتما بعد از خوندن در مورد کتاب میام و باهات حرف میزنم
خیلی خوشحال شدم از دیدنت در اینجا

الی یکشنبه 3 مهر 1390 ساعت 11:15 ق.ظ http://elidiary.persianblog.ir/

ساده بگم رو من هم دوست داشتم . ترانه و آهنگ صادقیه

نگار یکشنبه 3 مهر 1390 ساعت 11:50 ق.ظ http://negarname.blogfa.com/

چه خوردنیه این فسقلی

شرلی یکشنبه 3 مهر 1390 ساعت 09:26 ب.ظ

دقیقا! همیشه همینطوره! وقتی منتظر یه چیزی هستی و مرتب داری ذوق مرگ میشی از فکرش ، تا که میرسی بهش انگار یخ زدی این جواهر شاذذه خانم جان هم اینقدر راجع مجید ذوق زد اینجوری شد دیگهکلا من فهمیدم که وقتی منتظر چیزی هستم ، باید خودم رو به شدت گول بزنم
شما هم امتحان کنید حتما جواب میده

نازلی دوشنبه 4 مهر 1390 ساعت 09:20 ق.ظ http://darentezarmojeze.blogsky.com/

سلام بهاره جون
آدم وقتی که خیلی متظر یه چیزی باشه وقتی که میشه براش دیگه جذابیت نداره یا خیلی کم میشه.
حالا ماجرای چهارشنبه تو هم همین بوده.
منم از اومدن کتاب این خانوم خوشحال شدم دیروز هم سفارش دادم ولی برام نیاوردن.
مراقب خودت باش عزیزم

آخه تمومش کردند دوستم... من ۵ شنبه کل انقلاب رو زیر پا گذاشتم ولی تلاشم بی نتیجه بود... با اون شماره هم که تماس گرفتم خانمه گفت تمام کردیم و ۲-۳ روز دیگه دوباره می آوریم تلفنم رو گرفت که هر وقت آوردند تماس بگیره و برام ارسالش کنه.
مرسی گلم تو هم مراقب خودت باش

مینا-دفتر خاطرات دوشنبه 4 مهر 1390 ساعت 03:09 ب.ظ

بهار مطمئنی خبرایی نیست شیطون؟ نکنه مسافر داری ؟

مینا-دفتر خاطرات دوشنبه 4 مهر 1390 ساعت 03:11 ب.ظ

بهار بهار من احساس میکنم یه خبراییه
شیطون مسافر داری ؟
برو یه أزمایش بده

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد