روزهای من
روزهای من

روزهای من

۳۲ سالگی!

نمیدونم باید خوشحال باشم یا ناراحت، فقط اینو می دونم که ذهنم و قلبم خالی از هر فکر و احساسیه. نه خوشحالم، نه ناراحت، نه مبهوت و نه بی تفاوت. خوب امروزم یه روزه مثل باقی روزهای دیگۀ خدا، نه؟ سالهای قبل یا خوشحال می شدم از رسیدن این روز یا ناراحت، خوشحال از اینکه آخ جان امروز تولدمه و ناراحت از اینکه آخه اضافه شدن یک سال دیگه به سالهای عمر خوشحالی داره؟! امسال ولی... نمی دونم... خوب حالا که خوُب فکر می کنم می بینم شاید هنوز کمی خوشحالم؛ خوشحال از اینکه خداوند عالم اجازه داد سالی دیگر با آرامش و امنیت کنار عزیزانم زندگی کنم و دغدغه مهم و خیلی جدی تو زندگیم نداشته باشم، همچین احاطه ام کرد بین دوستانی خوب و مهربون که در خوشی و ناخوشی، غم و شادی کنارم هستند و اجازه نمیدند لحظه ای احساس تنهایی کنم، دوستانی که لطف و محبت خودشون رو به نهایت رسوندن با تلفن، پیامک و پیغامهای فیسبوکی و غیرفیسبوکی غافلگیرم کردند، پس تصمیم خود را گرفتم، من با تمام وجود خوشحالم امروز ... خوشحال خوشحال...به قول ندا چرا که؟!   

خدا جانم ممنونم ازت مهربونم که اول صبحی بهترین هدیه رو برام فرستادی... مرسی بابت این برف زیبا که با باران رحمتت مخلوط شده و تصاویر خیلی زیبایی رو مقابلم چشمانم به تصویر کشیدند دو تایی... ممنونم  

آرزوی خوشگلم، مموی گلم، نرگس مهربونم، افسانه جانم، تینای نازنینم، سحر گلم، فیروزه جانم و دوستان خوبم یک دنیا ممنونم بابت تبریکات گرم و صمیمانه تون... خیلی خیلی ممنونم

مامان خوشگل و نازنینم... قربون اون قلب با صفا و مهربونت برم که ساعت 7 صبح باهام تماس میگیری که اولین نفری باشی که بهم تبریک میگی... از خدا التماس میکنم که تن و بدنی سالم و توانمند بهت بده عزیزم و حضور پر مهرت رو هرگز ازم دریغ نکنه... دوستت دارم تا بینهایت 

محمد مهربون و نازک دلم... مرسی عزیز دلم که همیشه با لطف و محبتت غافلگیرم میکنی و با حضور امن و پرمهرت آرامش خیال رو برام به ارمغان میاری... وجود تو دلیل دیگریست که بخاطرش خداوند عالم رو شاکرم

نظرات 17 + ارسال نظر
بئاتریس سه‌شنبه 10 اسفند 1389 ساعت 10:33 ق.ظ http://www.myfancy.blogsky.com

تولدت مبارک باونو..قلمتو دوست داشتم..خیلی ملموس جذاب می نویسی..راستی هم سنیم!

خیلی ممنونم بئاتریس جان.
لطف دارید شما.
راست میگید؟ پس چه خوب که یه دوست هم سن دیگه هم پیدا کردم.. بزن قدش

سارا...خونه مهربونی ها... سه‌شنبه 10 اسفند 1389 ساعت 10:38 ق.ظ

بهاره عزیزم تولدت رو خیلی خیلی تبریک می گم...و می بوسمت...
برات بهترینها رو آرزو می کنم و ایشاا...صد بار دیگه حس امروزتو تجربه کنی...

خیلی خیلی ممنونم سارا جان...
مرسی از دعای خیرت دوست مهربونم

آسمون(مشی) سه‌شنبه 10 اسفند 1389 ساعت 11:46 ق.ظ http://mashi.blogsky.com

قابل تورو نداشت دوس جونم...تازه شم!یه چیزی واست گرفتم...باید ببینمت و بهت بدمش!

الهی قربونت برم... چرا خودت رو انداختی به زحمت

فرداد سه‌شنبه 10 اسفند 1389 ساعت 12:20 ب.ظ http://ghabe7.blogsky.com

به به...روز تولد بهاره خانم برف سپید از آسمان میباره...چه فال نیکی.
تولدتون مبارک...خدا عمر پر عافیت وشادی به همراه خانوادتون بهتون بده...انشالله.
مبارکه.

سپاسگزارم از لطفتون آقای فرداد...
امیدوارم خداوند عالم عمر شما را نیز پر از عافیت و شادی گرداند...
مرسی از دعای خیرتون

ترانه سه‌شنبه 10 اسفند 1389 ساعت 02:12 ب.ظ

تولدت مبارک بهاره جونی

ایشالا 120 ساله بشی

مرسیییییییییییییی ترانه جونم

مهرسا سه‌شنبه 10 اسفند 1389 ساعت 02:20 ب.ظ


باز کن پنجرهها را که نسیم
روز میلاد اقاقی ها را
جشن میگیرد
و بهار
روی هر شاخه کنار هر برگ
شمع روشن کرده است
لمس بودنت مبارک/بهار جونم ایشالا 120 ساله شی

خیلی ممنونم مهرسا جانم
مرسی از شعر قشنگت..میدونستی من عاشق اشعار فریدون مشیریم؟ خیلی حال خوبی داد بهم خوندن این شعر زیبا... مرسی گلم

زهرا سه‌شنبه 10 اسفند 1389 ساعت 07:01 ب.ظ http://sedayam-kon.mihanblog.coms

سلام بهاره عزیزم
خوشحالم که واسه اولین بار تولدت رو دارم بهت تبریک میگم.
ایشالا که همیشه خوش و خرم باشی.
شاد باش از تولدت . میون یه عالم موجودات دیگه این لیاقت به تو داده شده که باشی. ببین چقدر آدم دوستت دارن.

سلام زهرا جان
خیلی ممنونم ازت دوست خوبم.
منم متقابلا بهترینها را برای تو آرزو می کنم عزیزم.

نگار سه‌شنبه 10 اسفند 1389 ساعت 08:32 ب.ظ

تولدتون مبارک بهار جون

ممنونم نگار جان

شاذه سه‌شنبه 10 اسفند 1389 ساعت 11:00 ب.ظ http://moon30.blogsky.com

سلام عزیزم
سی و دو سالگی ات مبارک
امیدوارم سالیانی سرشار از عشق و صفا و آرامش پیش رو داشته باشی

در کنار دوستان خوب و باصفایی مثل تو شاذه جانم... خیلی ممنونم از پیام گرمت دوستم

طناز چهارشنبه 11 اسفند 1389 ساعت 03:00 ب.ظ

دووووووووووووووووووستم! تولد مهمترین اتفاق زندگی هر کسیه! تولدت خیلی خیلی خیلی مبارک! پس تو هم از خودمونی! متولد ماه‌های سرد بارانی دوست داشتنی!

به سلامتی هرچه متولد ماه سرده
مرسی از لطفت طناز مهربونم

دکتر پرتقالی چهارشنبه 11 اسفند 1389 ساعت 04:02 ب.ظ http://dr-orange.blogfa.com

تولدت مبارک

مـــــــــــــــــــــــــــرسی دکتر جونمخیلی ممنونم

الی چهارشنبه 11 اسفند 1389 ساعت 11:10 ب.ظ http://elidiary.persianblog.ir/

تولدت مبارک بهاره بانو. اسفندی ها آرام ترین ها هستند . پسر من هم اسفندیه .
سالها با تن سلامت سربلند باشی.

قربونت برم الی جونم... مرسی عزیزم
چقدر خوب که پسر گل تو هم اسفندیه... در مورد بچه های (اغلب پسرای) اسفند یه چیز رو می دونی؟ اولا که حس ششم فوق العاده ای دارند و دوما اینکه خیلی از افراد خاص (از نظر معنوی منظورمه) متولد این ماه هستند... پس مامانی قدر پسر گلت رو بدون و حواست بهش باشه اگه یه روزی حرفی زد یا کاری کرد که خیلی متعجب شدی، یاد حرف من بیفت

مامی پنج‌شنبه 12 اسفند 1389 ساعت 12:22 ب.ظ

چقدر من و تو مثل همیم من هم اگه بخوام تشکر کنم اول میرم سراغ دوستان بعد مامان اخر سر شوهر

نازلی شنبه 14 اسفند 1389 ساعت 09:51 ق.ظ http://darentezarmojeze.blogsky.com/

سلام بهاره جون
یعنی آبروم رفت من که اینقده خنگ نبودم . تولدت مبارک باشه به سلامتی سال خیلی خیلی خوبی داشته باشی.
ببخشید که دیر تبریک گفتم. جوجو چرا پنجشنبه نیومدین؟ کلی چشم به راهتون بودم.
مراقب خودت باش میبوسمت.

سلام نازلی جونم
خوفی؟
تو رو خدا اینجوری نگو... این حرفا چیه دوستم....
دوستم ببخشید نتونستم پنجشنبه خودم رو برسونمبهت که گفته بودم سال پدر محمد بود ما قرار بود صبح بریم سر خاک ولی تا همه بیان و بریم کشید به ظهر خیلی شرمنده تو شدم دوستم... خیلی خیلی ببخشید
قربونت برم عزیزم... تو هم مراقب خودت باش.
می بوسمت

افسانه شنبه 14 اسفند 1389 ساعت 10:19 ق.ظ http://ninidari.blogfa.com/

صد تا کلاغ و اردک
تولدت مبارک
باغ کرج و حصارک
تولدت مبارک
کبریت و گاز و فندک
تولدت مبارک
جوجه و کبک و لک لک
تولدت مبارک
سوسک و کک و مارمولک
تولدت مبارک
بازم تولدت مبارک عزیزم. ان شاالله که سالهای سال در کنار همسرت و زیر سایه پدر و مادرت زندگی خوبی داشته باشی عزیزم.
برات آرزوی بهترین ها رو دارم. (البته باید ببخشی که دیر رسیدم. آخه خاله عروسی خواهرم بود اینترنت نداشتم)

وای مرسی افسانه جونم
قربونت برم دوستم خیلی خیلی ممنونم عزیزم از دعای خیرت... در کنار دوستان گلی مثل تو دوست جون
راست می گی؟ پس خیلی مبارکه دوستم.... امیدوارم خوشبخت و سعادتمند باشند...تو هم خسته نباشی افسانه جانم... میدونم به عنوان خواهر عروس حسابی زحمت کشیدی و خسته شدی

[ بدون نام ] شنبه 14 اسفند 1389 ساعت 11:26 ق.ظ

قبول نیست. چرا زودتر نگفتی؟ من میخواستم زوده زود تبریک بگم
البته من بی خبر بودم. حالا پستشو میزارم که چه بلاهایی سرم اومد نگران نشو. چیزی نشد. مریض بودم.
ولی حالا از ته ته ته ته دلم تبریک میگم و اون لپ های توپولی رو میبوسم. چلپ. چلوپ.
خیس شد؟
ببخشید.
ایشاله ۱۲۰ سال سرحال و با عزت عمر کنی دوسته عزیزم.
بازم چلپ چلوپ

الهی قربونت برم مینا جونم... آخه چیز خاصی نیست که تولدم عزیزم
خدا بد نده دوستم چرا آخه؟
مرسی عزیز دلم از لطفت...
موچ موچ موچ

مینا - دفتر خاطرات شنبه 14 اسفند 1389 ساعت 11:27 ق.ظ

نظر قبلی مال من بود. اسمم یادم رفت بنویسم بازم چلپ چلوپ

چلپ چلپ

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد