روزهای من
روزهای من

روزهای من

اصلن قهر قهر تا روز قیامت

گاهی اوقات ناراحتی ها و کدورتهایی که بین ما آدمها بوجود می آیند آنقدر پوچ و مسخره اند که با اینکه آن اولِ اولش حسابی فیوزمان را می پرانند و وادارمان می کنند در دل یک عالمه خط و نشان بکشیم برای فردی که باعث ایجاد ناراحتی و کدورت شده است، ولی بعد از گذشت مدتی (چند ماه مثلا)، به کل یادمان می رود که چرا با آن فرد سر جنگ داریم، سر چه موضوعی اصلا؟ بعد در کمال خجالت و شرمندگی هرچه به ذهنمان فشار می آوریم و سر مبارک را به این طرف و آنطرف تکان می دهیم که بلکه در اثر این تکانها، موضوع فراموش شده به یادمان بی آید، موفق نمی شویم و فقط برای خالی نبودن عریضه، همچنان با دیدن آن فرد، دماغ را می دهیم سربالا و سرمان را می گیریم آنطرف که یعنی هنوزم از دستت ناراحتم و تو باید برای کاری که من یادم نیست و مسلما آنقدرها هم مهم نبوده که یادم بماند، بگویی غلط کردم و تا این را نگویی من همچنان دماغم را میگیرم سربالا و تو را با آنکه می بینم انگار می کنم که نمی بینم!  

تا اینجا را داشته باش... حالا این را بگویم که اینجانب گاهی اوقات دارای چنان اخلاق گندی می شوم که حتی خودم هم حالم از لوسی و ننری خودم بهم می خورد چه رسد به دیگران! یکی از آن اخلاقها اینست که اگر وارد مغازه ای شوم و فروشنده آن مؤدب نباشد یا یک سؤال را ده بار از اون بپرسم ولی او ترجیح بدهد به جای جواب دادن به من، کار آن خانم مشتری چتیان فیتان را راه بیاندازد، و یا جواب هم بدهد حتی ولی با لحنی بد و بی حوصله، همان دم راه آمده را بر می گردم و دیگر هرگز از آنجا خرید نمی کنم http://mahsae-ali.blogfa.com الغرض ما دو فروند آژانس کرایه ی اتومبیل نزدیک منزلمان داریم که من تا 6 ماه پیش فقط از یک کدامشان (آژانس شماره 1) استفاده می کردم (پارازیت... مسیر منزل تا اداره ی من با اینکه خیلی کوتاهه ولی از طرفی خیلی هم بدراهه و من چه با خطی و تاکسی بخواهم بروم چه با آژانس، چندان فرقی نمی کند شاید آژانس 600-500 تومان گرانتر باشد که به نظر من میصرفد که با او بروم تا اینکه پیاده طی کنم این مسیر را) ولی بعد از چند وقت، باور کن نمی دانم سر چی، شاید یک دلیلش این بود که رانندگانش همه پیر و مسن بودند و رانندگیشان توأمان بود با مقادیر بسیار زیادی از فس فس، پس با اینکه شماره 1 سر کوچه مان بود و خیلی نزدیکتر ولی تصمیم گرفتم تا دیگر از آنجا ماشین نگیرم و فقط از آژانس شماره 2 ماشین بگیرم که همین کار را هم کردم، تا سه شنبه ی پیش که باران می بارید خفن و آنطور که  پنجره ی آشپزخانه نشان می داد فهمیدم که ترافیک همت بسیار بسیار سنگین و خفن می باشد پس نیم ساعت جلوتر زنگ زدم به آژانس و گفتم برای نیم ساعت دیگر ماشین بفرستد دنبالم ولی رسپشن بی چشم رو، گفت ماشین ندارم و معلوم نیست که تا آن موقع هم ماشین بیاید! انقدر لجم گرفته بود از دستش که اگر دم دستم بود یکی محکم می کوفاندم بر فرق سرش! د اگر قرار باشد الان به داد من نرسد آژانس برای منی که هر روز ماشین میگرم ازشان، پس کی قرارست به دادم برسد؟ هاین؟ چند جای دیگر را هم امتحان کردم ولی آنجا هم تیرم به سنگ خورد تنها می ماند آژانس شماره ی یک http://mahsae-ali.blogfa.com! به ناچار با لب و لوچه ای به غایت آویزان و ناراضی زنگ زدم به آژانس، رسپشن ولی خیلی محترمانه گفت فعلا ماشین ندارم ولی اگر چند دقیقه صبر کنید، می فرستم برایتان؛ درست سر 5 دقیقه ماشین آمد دنبالمhttp://mahsae-ali.blogfa.comهرچند آنقدر اتوبان شلوغ بود که باز هم تأخیر خوردم ولی این به موقع فرستادن ماشینشان خیلی به مذاقم خوش آمد و باعث شد به این فکر فرو روم که آخر اساسا ناراحتی و دلگیری من با این آژانس سر چه بود؟ ولی هرچه کردم چیزی به یادم نیامد! حالا... با آژانس شماره 2 قهر کرده ام و از همین رو، چهارشنبه هم که هوا رسما مه آلود و بارانی بود، باز هم از شماره 1 ماشین گرفتم و آژانس هم دمش قیژ، بلافاصله ماشین فرستاد دنبالم. کار این دو روزش حسابی مرا به فکر فرو برده که آژانس به این خوبی... آخر برای چه قهر کرده بودم با آنجا؟ نهایتا نتیجه اخلاقی اینکه==> واقعا اخلاق گندی دارم؛ ایشhttp://mahsae-ali.blogfa.com  

نظرات 26 + ارسال نظر
نازلی یکشنبه 16 آبان 1389 ساعت 11:36 ق.ظ http://darentezarmojeze.blogsky.com/

سلام بهاره جونم
چقدر دیروز خوشحالم کردی که زنگ زدی. توروخدا اومدی خونه مامانت اینا بگو همو ببینیم.
همین که میگی این اخلاق رو داری خوبه خودش کلی اخلاق خوبه چون بعضی از آدمها یه ایرادی که دارن اصلا به روی خودشون نمی یارن و فکر میکنن که خیلی هم خوبه.
میبوسمت عزیزم.

قربونت برم نازلی جان
آخه دیدم دلم برات خیلی تنگ شده گفتم زنگ بزنم و حالت رو بپرسم دوست جون حتما وقتی اومدم اونجا بهت زنگ می زنم بریم با هم یه قدمی بزنیم
منم می بوسمت دوست جون

shiny یکشنبه 16 آبان 1389 ساعت 11:40 ق.ظ http://shiny-star.blogsky.com

وب جالبی دارین.

لطف دارید شما. ممنون.

طناز یکشنبه 16 آبان 1389 ساعت 11:43 ق.ظ

اوکی! پس من یادم می‌مونه چرا از این آژانس قهر کردی و حتما یادت می‌ندازم! نگران نباش!

دستت درد نکنه دوست جون حتما یادم بنداز

مینا یکشنبه 16 آبان 1389 ساعت 12:00 ب.ظ

بهار جان منم اگه برم تو مغازه و فروشنده بی حوصله جواب ده یه کلفت بارش میکنم و میام بیرون و هرگز دیگه ازونجا خریدی نخواهم کرد. توجه شمارا جلب میکنم به تکه هایی ازین صحنه غم انگیز البته بعد از بی توجهی آقای فروشنده.
من: آقای محترم دارم با شما صحبت میکنم.اگه وقت ندارید بگید.
* : بفرمائید خانوم چرا عصبانی میشین؟
من: من عصبانی نیستم . شما بی مسئولیت هستین. شما فروشنده ایی موظفی به مشتری پاسخگو باشی. دیگه هیچوقت مغازه شما نخواهم آمد. روز خوش.
--------
البته همه اینا زمانی اتفاق می افته که همسری نباش. اگه اون همرام باشه با یک "ایشه" کوچک و کشیده از مغازه میام بیرون.

چه جالب مینایی تو هم که مثل خودمی اتفاقا من برعکس تو گاهی اوقات که کارد به استخونم برسه وقتی محمدرضا پیشم باشه شیرتر میشم و برخورد بدی می کنم با فروشنده ولی اگه خودم تهنا باشم مث موش می مونم

تینا یکشنبه 16 آبان 1389 ساعت 12:13 ب.ظ

شما چگده ماهی ... هاین؟

هاین هاین هاین....خوبی از خودته تینا جون جونم

آسمون(مشی) یکشنبه 16 آبان 1389 ساعت 12:26 ب.ظ http://mashi.blogsky.com


خدا بگم چی کارت نکنه بهاره! آدم مگه با آزانسی هم قهر می کنه!هرچند که من الان با بقالی سرکوچه مون به خاطر نیاوردن و پیچوندن قهوه تلخ،چپم!!!

اوهوم دوست جونمن مدام با این آژانس و اون آژانس قهر میکنم
الهییییی... دوستم قهوه تلخ بالاخره دیروز اومد

ترانه یکشنبه 16 آبان 1389 ساعت 02:19 ب.ظ

بهاره خانوم قهرو. حالا یادت اومر چرا قهر بودی با اون آژانس

خوبی بهاره خانوم ؟ چه خبرا؟

مخلص ترانه خانوم گل... خوبی دوستم؟
آره یادم اومد... چند باری که راننده هاش اومدند دنبالم و من مسیرم را بهشون گفتم، هی غرغر می کردند که الان این وقت روز همت شلوغه و وای معلوم نیست کی برسیم و این حرفها انگار من مسئول شلوغی راهم... برای همین قهر کردم باهاش

fafa یکشنبه 16 آبان 1389 ساعت 02:56 ب.ظ http://www.longliveahmad.blogfa.com

خوبه که خلقیات خودت رو می دونی

فیروزه دوشنبه 17 آبان 1389 ساعت 10:29 ق.ظ

منم یه همچین اخلاقی دارم ... خدا نکنه با یکی چپ بیفتم
متولد چه ماهی هستی؟!

من اسفندیم... تو چی دوستم؟

هاشور دوشنبه 17 آبان 1389 ساعت 10:32 ق.ظ http://hhashoor.blogfa.com

بهاره تو یه اشل بزرگتر این رسم همه ماست.به قول یه نفر که یادم نیست کی بود
؛زندگی را در انتظار خوشبختی لحظه به لحظه میگذراندیم.غافل از اینکه خوشبختی همان لحظه هایی بود که گذشت؛
راستش اینکه سر چیزای کوچیک ناراضی باشیم همیشه باعث میشه الکی اخمو بشیم و طلبکار.اینکه همش بگیم و آرزو داشته باشیم فلان شرایط رو داشته باشیم و وقتی بعد از کلی زحمت فلان شرایط اومد سراغمون ببینیم نه چیز دلچسبی نیست و شروع کنیم به خواستن یه چیز بهتر و حرص خوردنمون ادامه داشته باشه.از وقتی ارزوهام رو کنار گذاشتم و با همین روزمره زندگی میکنم گرچه احساس پیر بودن دارم ولی آرامش نسبی پیدا کردم.خوشبختی حفظ همین شرایط فعلی ماست و تنها آرزوم حفظ همین شرایط فعلی و خونواده و تموم دلبستگیامه.همین.

کاملا با حرفتون موافقم... ناراحت شدن های بیخودی و حرص و جوش خوردنهای نابجا جز اینکه حالمان را خراب کند و باعث شود فردای خوبی هم نداشته باشیم، کار دیگه ای نمی کنند... کار خوب را شما می کنید البته منم مدتیه دارم رو فکر و ذهنم کار می کنم ولی خوب برای محو کردن بعضی از خلقیات و رفتارهای قدیمی، به کمی وقت و زمان نیاز دارم

بلوط دوشنبه 17 آبان 1389 ساعت 11:16 ق.ظ

منم عین خودتم بهاره جان

چه خوب دوستم

فیروزه دوشنبه 17 آبان 1389 ساعت 01:23 ب.ظ

من بهمنی ام

م م عزیز دوشنبه 17 آبان 1389 ساعت 01:58 ب.ظ http://chopoli.persianblog.ir/

دوست جون پست جدیدت جای کامنت برام نداشت؟!
پس از همینجا میگم شعر قشنگی بود و یه دسته گل واسه دوست گلم[ماچ]

بانو دوشنبه 17 آبان 1389 ساعت 02:00 ب.ظ

دقیقا مثل خود عصار خوندم...
تو در جاااان منی من غمممممم ندارم...
دوست دارم مدل خوندنش رو..

ممول دوشنبه 17 آبان 1389 ساعت 05:01 ب.ظ

اوه اوه اوه منم خیلی از این اخلاق ها دارم . که مثلا از یه مغازه ای که خیلی دوسش دارم فقط به خاطر برخورد بد فروشنده اش برای همیشه خداحافظی می کنم . خب ولی همیشه بد نیست این موضوع

الی دوشنبه 17 آبان 1389 ساعت 05:47 ب.ظ http://elidiary.persianblog.ir/

بهاره جان سلام
من نبودم چند تا پست گذاشتی !
همه را خواندم .
منم از فروشنده ی غیر مودب و یخ که با زور قیمت هر چیزی رو می گن بدم می آد. وقتی داخل مغازه ای می شم اول به فروشنده و رفتارش توجه می کنم .
بازم همون آژانس ۱ .

somam دوشنبه 17 آبان 1389 ساعت 08:38 ب.ظ http://www.somam.blogfa.com

سلام عزیز دل .بدون که تنها نیستی .خوبه دوباره یقه طرفو بخاطره رفتارش نمیگیری.وگرنه چی می شهههههه

شرلی سه‌شنبه 18 آبان 1389 ساعت 07:08 ب.ظ http://eghlimeyakh.blogfa.com

سلاااااااااااااااااااااامخوفین؟وااااایی چه جالب!!من آپم!! سر زدی خوشحال میشم دوست جون

رضا سه‌شنبه 18 آبان 1389 ساعت 07:44 ب.ظ http://www.shabgardi.blogfa.com/

نتیجه گیری اخلاقی خوبی داره خیلی از دعئاها الکیه باید کمی ت برخوردهامون دقت کنیم

(گل)

بهناز پنج‌شنبه 20 آبان 1389 ساعت 01:02 ب.ظ http://concrete-jungle.persianblog.ir

فکر کنم اخلاقت به این بدی ها هم که میگی نباشه ها........
من که اینطوری نشناختمت بهاره..

بی سرزمین تر از باد پنج‌شنبه 20 آبان 1389 ساعت 09:38 ب.ظ http://sdaeidi.persianblog.ir

سلام بهاره ی عزیز
این ترانه ی عصار رو خیلی دوست دارم.اصلا؛ این آلبومش بهترین کارشه.
راستی کی گفته اخلاقت گنده؟
به نظر من که کاملا؛ منطقی هستش.

مینا شنبه 22 آبان 1389 ساعت 10:15 ق.ظ

اگه تو یه بار دیگه دو خط شعر نوشتی و ما رو سرکار گذاشتی تا چند روز، من میدونم و تو...
معلومع کجایی چند روزه؟؟؟؟؟
دلم برات تنگ شده
هاین؟؟؟

اسی شنبه 22 آبان 1389 ساعت 12:15 ب.ظ http://xxlbar.blogfa.com

___$ ?????? من آپـــــــــــــــــــــــــــم
_$?????? من آپـــــــــــــــــــــــــــم
$?????? من آپـــــــــــــــــــــــــــم
_$?????? من آپـــــــــــــــــــــــــــم
___$?????? من آپـــــــــــــــــــــــــــم
______$?????? من آپـــــــــــــــــــــــــــم
________$?????? من آپـــــــــــــــــــــــــــم
___________$?????? من آپـــــــــــــــــــــــــــم
_____________$?????? من آپـــــــــــــــــــــــــــم
______________$?????? من آپـــــــــــــــــــــــــــم
______________$?????? من آپـــــــــــــــــــــــــــم
______________$?????? من آپـــــــــــــــــــــــــــم
_____________$?????? من آپـــــــــــــــــــــــــــم
___________$?????? من آپـــــــــــــــــــــــــــم
________$?????? من آپـــــــــــــــــــــــــــم
______$?????? من آپـــــــــــــــــــــــــــم
___$?????? من آپـــــــــــــــــــــــــــم
_$?????? من آپـــــــــــــــــــــــــــم
$?????? من آپـــــــــــــــــــــــــــم
$?????? من آپـــــــــــــــــــــــــــم
$?????? من آپـــــــــــــــــــــــــــم
$?????? من آپـــــــــــــــــــــــــــم
_$?????? من آپـــــــــــــــــــــــــــم
___$?????? من آپـــــــــــــــــــــــــــم
______$?????? من آپـــــــــــــــــــــــــــم
________$?????? من آپـــــــــــــــــــــــــــم
___________$?????? من آپـــــــــــــــــــــــــــم
_____________$?????? من آپـــــــــــــــــــــــــــم
______________$?????? من آپـــــــــــــــــــــــــــم
______________$?????? من آپـــــــــــــــــــــــــــم
______________$?????? من آپـــــــــــــــــــــــــــم
_____________$?????? من آپـــــــــــــــــــــــــــم
___________$?????? من آپـــــــــــــــــــــــــــم
________$?????? من آپـــــــــــــــــــــــــــم
______$?????? من آپـــــــــــــــــــــــــــم

بلوط یکشنبه 23 آبان 1389 ساعت 10:35 ق.ظ http://balooot.bloghaa.com/

کجایی دوست جون؟ شعر عصار رو چند بار خوندیم دیگه!

somam یکشنبه 23 آبان 1389 ساعت 12:50 ب.ظ http://somam.blogfa.com

سلام بهاره جان به روزم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد