روزهای من
روزهای من

روزهای من

این روزها

این روزها زیاد صحبتم نمیاد؛ فقط دوست دارم یک گوشه بشینم و دیگران رو زیر نظر بگیرم و سعی کنم دنیا رو از دید اونا ببینم.  

این روزها عجیب دلم میخواد بفهمم تو دنیای آدمای کوچه و بازار چی میگذره، اون جوونی که با ذوق و شوق فراوون دوست دخترش رو روی ترک موتورش سوار کرده، به چی فکر می کنه مثلا، و یا اون مرد میانسالی که سوار آزارای سفیدرنگش راه به راه جلو پای دختران جوون نگه میداره، به چی فکر می کنه (در واقع در مورد ایشون باید گفت به چی و کی فکر نمی کنه!) اون دختر زیباروی غمگینی که تو ایستگاه اتوبوس منتظر ایستاده، چرا اینقدر صورتش گرفته و ابریه؟  

این روزها دلم می خواد به خیلی چیزها در مورد خودم حتی فکر کنم. به کارهایی که انجام میدم و نمیدم، به حرفهایی که میزنم و نمی زنم... به خیلی چیزها... 

این روزها دلم میخواد تصمیمات مهم و اساسی بگیرم... نه از این تصمیمات بیخودی و الکی ها، تصمیمات خیـــــــــــــــــلی مهم! مثل to be or not to be; that's the problem! 

این روزها گاهی اوقات یک عالمه حرف میاد رو زبونم حتی، ولی درست وقتی میان رو زبونم که امکان ثبتشون نیست و وقتی امکان ثبتشون می رسه، در کمال تعجب می بینم هیچ حرفی ندارم که بزنم!  

این روزها هوس مهاجرت به سرم زده، شیطونه میگه همچین بذار برم از این دیار غبارگرفته و دودآلود که هیچکی مثل من نذاشته رفته باشه!

خلاصه که این روزها همه فارسی وان نگاه می کنند، شما چطور؟! 

نظرات 15 + ارسال نظر
مریم یکشنبه 6 تیر 1389 ساعت 11:15 ق.ظ http://maryam57.blogsky.com

وب خوبی داری
عاشقی اگه غلط نکنم
یه سرم به من بزن

آسمون(مشی) یکشنبه 6 تیر 1389 ساعت 12:56 ب.ظ http://mashi.blogsky.com

ما نیز سالوادور سیریوسا نگاه می کنیم...چون بسیار بسیار سرگرم کننده می باشد...و برای اوقات فراغت خوب است...

نهال یکشنبه 6 تیر 1389 ساعت 01:47 ب.ظ http://nahal87654.persianblog.ir

منم همیشه دوست دارم دنیا رو از دید دیگران ببینم

ترانه یکشنبه 6 تیر 1389 ساعت 03:34 ب.ظ

این روزها به چه چیزا که فکر نمیکنه این بهاره خانوم ما.

ایشالا همه شاد باشند و غمهاشون بره.

رفتی اون ور آب ما رو یادت نره خانومی (چشمک ) اینجا شکلک نداره که

Inموریx یکشنبه 6 تیر 1389 ساعت 04:13 ب.ظ http://inmorix.persianblog.ir

سلام روز پدر و مرد بر همه پدران مبارک باشه وبرای شما ارزوی بهترینها رو دارم...[لبخند]

شاذه یکشنبه 6 تیر 1389 ساعت 07:16 ب.ظ

آی حال میده فکر کردن به این که مردم چی فکر می کنن! گاهی یکی سر درد و دلش باز میشه... اینقدر خوشم میاد از اعتمادش! ولی بعد دلم می گیره. چقدر همه مشکل دارن...

رها دوشنبه 7 تیر 1389 ساعت 04:01 ق.ظ http://manetanha.persianblog.ir

سلام به دوست جون خودم که همیشه با نظراتش منو خوشحال می‌کنه . بهاره جون ندیدمت ولی عمیقا دوست دارم .
این فکرا که گفتی خیلی خوبن اگه به نتایجی هم رسیدی منو خبر کن که از فضولی دارم می‌میرم ( شوخی ) .
درباره فارسی وان باید بگم که از مخالفان سرسختش بودم ولی یه مدتی سرم خلوت شد و حالا یه قسمتشم نمی‌خوام از دست بدم .

ممنونم رها جون
تو به من لطف داری:)
از مخالفت با فارسی وان نگو که خودم رتبه اول رو دارم در این زمینه... پارسال که سریال سامسون رو نشون میداد و من هنوز ندیده بودمش وقتی یکی دوبار اتفاقی دیدمش حالم از دوبله های مسخره اش بهم خورد فوری می زدم یه کانال دیگه و پیش خودمم می گفتم یعنی واقعا کی این کانال رو میبینه؟! بعد یه روز خیلی اتفاقی وقتی هیچ فیلمی برای دیدن نداشتم و کانالای ماهواره هم هیچ برنامه خاصی نداشتند، از روی بیکاری زدم فارسی وان، دست بر قضا داشت سامسون رو نشون میداد و از اونجا به بعد بود که بنده از طرفداران پر و پا قرص فارسی وان شدم حتی رفتم خودم سریال سامسون رو خریدم: دی
حالا دیگه به نظرم دوبلوراش بلد شدند چه جوری دوبله کنند یا شایدم گوش من دیگه عادت کرده به دوبله هاشون، نمی دونم:)

نازلی دوشنبه 7 تیر 1389 ساعت 09:35 ق.ظ

سلام دوست قشنگم
خوبی؟ مرسی که به فکرمی و حالم رو پرسیدی هم آپ کردم و هم موبایلم رو باز کردم این چیزهایی که نوشتی همه رو احساس میکنم انگار حرف دل منم هست ولی خوب چاره چیه زندگی همینه دیگه چی کار کنیم.
مراقب خودت باش.

بلوط دوشنبه 7 تیر 1389 ساعت 10:18 ق.ظ

سلام دوست جون
خوبی؟
منم خیلی دوست دارم مردم رو زیر نظر بگیرم و توی ذهنم براشون داستان بسازم!
فارسی وان هم خیلی طرفدار پیدا کرده این روزها... ولی من هیچکدومش رو مرتب دنبال نکردم....از کمدی هاش ریبا و دارما و گریگ رو دوست دارم!

الی دوشنبه 7 تیر 1389 ساعت 06:10 ب.ظ http://elidiary.persianblog.ir/

دنیای این روزای تو اینجوریه و معلومه که دلگیری .
دلگیر نباش رفیق !
یکی لز تصویرهای خیابونی که همیشه تو یادمه چهره ی دخترک خیلی غمگین و افسرده ای بود که داشت توی میدون ونک می رفت ولی یه دسته گل خیلی خیلی زیبا دستش بود و من تا به امروز فکرم مشغوله که اون دسته گلو از کسی گرفته بود که جوابش کرده بود و یا می خواست به کسی بده و یا ..
خودش یه داستانه ؟
من با یه داستانک به روزم !

آ س م و ن ی دوشنبه 7 تیر 1389 ساعت 10:39 ب.ظ http://www.peadra-river.persianblog.ir

من خوشبختانه حتی یک دقیقه هم نمی شینم فارسی وان ببینم!!!

آسمون(مشی) سه‌شنبه 8 تیر 1389 ساعت 03:44 ب.ظ

به نظر منم دوبله های فارسی وان خیلی بهتر شدن و نقشار و خیلی خوب در می آرن!
دوبله فارسی وان ژیشرفت کرده دوس جونم!

زهرا سه‌شنبه 8 تیر 1389 ساعت 11:56 ب.ظ http://sedayam-kon.mihanblog.com

خوب گفتی... کار خوبی میکنی. میدونی من دوست دارم تو اتوبوس رو صندلی برعکس حرکت بشینم. واسه اینکه میتونم کلی آدما رو نگاه کنم تو ماشیناشون. برام دیدن آدما و مدلاشون جالبه.

محسن شیطونک چهارشنبه 9 تیر 1389 ساعت 12:07 ق.ظ http://www.snndag.blogfa.com

$$
$$$$$$$$$$$$$$
____________$$

_____$$$
_____$$$
_____$$$
_____$$$
_____$$$
_____$$$____$$
_____$$$____$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$
_________________________$$$$___$$
________________$$$$$$__________$$
__________________$$____________$$
________________________________$$
________________________________$$
________________________________$$
________________________________$$
سلامـــــــــــ

خوبیــــــــــــــــــــ ؟

من به روزم خوشحال میشم بهم سر بزنیـــــــــــــــــ

منتظر حضور گرمت هستمـــــــــــــــــ

ترانه چهارشنبه 9 تیر 1389 ساعت 09:23 ق.ظ

من کلا عضو فیس بوک نیستم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد