روزهای من
روزهای من

روزهای من

The Blind Side

تن آدمی شریف است، به جان آدمیت
نه همین لباس زیبا ست، نشان آدمیت
اگر آدمی به چشم است و دهان و گوش و بینی ...  

چه میان نقش دیوار و میان آدمیت ؟
خور و خواب و خشم و شهوت، شغب است و جهل و ظلمت 
حیَوان خبر ندارد ز جهان آدمیت
به حقیقت آدمی باش، وگرنه مرغ باشد
که همی سخن بگوید، به زبان آدمیت
مگر آدمی نبودی که اسیر دیو ماندی؟
 که فرشته ره ندارد، به مقام آدمیت
اگر این درنده‌خویی ز طبیعتت بمیرد
 همه عمر زنده باشی، به روان آدمیت
رسد آدمی به جایی، که بجز خدا نبیند
بنگر که تا چه حد است، مکان آدمیت
َطیَران مرغ دیدی ؟ تو ز پای‌بند شهوت 

به در آی تا ببینی، َطیَران آدمیت
نه بیان فضل کردم که نصیحت تو گفتم
هم از آدمی شنیدیم، بیان آدمیت
  

دیروز فیلم The Blind Side را دیدم و توامان لذت بردم، غبطه خوردم، به فکر فرو رفتم و متعجب شدم. لذت بردم از گذشت و فداکاری یک انسان، غبطه خوردم به حس اعتماد یک خانوداه به همدیگه و حمایتی که از هم میکردند؛ به فکر فرو رفتم از روحیه ی فداکاری و نیکوکاری این آدما و متعجب شدم از عواطف گرم و لطیف یک خانواده نسبت به فرد تازه وارد.  

بعد مقایسه کردم این مردم را با مردم خودم؛ اگر بیگ مایک سر راه ما قرار میگرفت، ما چی کار میکردیم؟ آیا هرگز به خودمون اجازه میدادیم که یک غریبه را به خونه مون راه بدیم؟ آیا همسرانمون هیچ وقت زیر بار این می رفتند که یک غول بیابونی را به عضویت خونوادمون در بیاریم؟ آیا انقدر به خودمون زحمت میدادیم که نگران آینده این آدم باشیم و برای موفقیت و آینده این فرد، اینقدر هزینه کنیم و ... نه، هرگز! بیگ مایک اگر در ایران بود هرگز اینقدر موفق نمی شد و هیچ وقت نامش جهانی نمی شد، برعکس به احتمال خیلی زیاد یا معتاد میشد، یا باج گیر یا آدمکش؛ خونه ی پرش هم اگر خیلی میتونست زنده بمونه یعنی میگذاشتند که زنده بمونه تا 30 سالگی بود و بس، چون اگه معتاد و قاچاقچی و ... میشد، یا پلیسا میکشتنش یا خود قاچاقچیا! 

 ای کاش به جای حرفای قشنگ قشنگ زدن، و ادعای زیاد به خداپرستی و ایمان به او، واقعا به حرفای خدا گوش میدادیم و شرط انسانیت را به درستی رعایت می کردیم.

اینو به خودم میگم، بد نیست گاهی اوقات بجز خودم و خونوادم، به فکر آدمای دیگه هم باشم و به این فکر کنم که شاید کمک من به یک انسان، بتونه مسیر زندگی اون آدم رو تغییر بده، پس دریغ نکنم کمکی را که از دستم برمیاد به دیگران. 

اگر ندیدی این فیلم رو پیشنهاد میکنم حتما ببینیش، شاید موضوع فیلم برای خیلی ها تکراری و کلیشه ای باشه ولی قشنگی این فیلم در اینه که یک داستان واقعیه، بیگ مایک (قهرمان فیلم) هست و وجود داره همینطور آن خانواده ی فداکار.  

خانم فداکار و مایکل اوهر واقعی 

 

ساندرا بولاک (بازیگر نقش خانم مهربان) به همراه بازیگر نقش مایکل اوهر 

نظرات 10 + ارسال نظر
ترانه شنبه 28 فروردین 1389 ساعت 02:04 ب.ظ http://zendegihaa.blogspot.com

بهاره جون خوبی ؟

من این فیلم رو ندیدیم. چند وقته فیلم نمیبینم حتما پیدا کنم می بینمش.

ما ادعای م س ل م و نی داریم اما اونا از ما انسان تر هستن و با ایمون تر.

شاد باشی

لی لی شنبه 28 فروردین 1389 ساعت 02:10 ب.ظ http://lililife.persianblog.ir

خیلی وقته یادگرفتم که از روی ملیت و مذهب راجع به کسی قضاوت نکنم. انسانیت به این چیزا نیست. جامعه ما هم که درباره اش نگم سنگینتره..!

آیلا شنبه 28 فروردین 1389 ساعت 03:01 ب.ظ http://moon30.blogsky.com

سلام دوست جونم

والا اگر من بودم از ترس و بی اعتمادی بیگ مایک رو به خونه راه نمی دادم، نه از عدم انسانیت. اگر کسی باشه که بتونم بهش اعتماد کنم البته که از کمک کردن بهش خوشحال میشم. چرا نه؟
البته جانماز آب نمی کشم. منم به قدری که باید به اطرافیانم محبت نمی کنم. ولی سعی می کنم در حیطه ی امکاناتم به فکر بقیه هم باشم.

آسمون(مشی) شنبه 28 فروردین 1389 ساعت 03:41 ب.ظ http://mashi.blogsky.com

من به اینکه هرچی خوبی و کمک به دیگران کردی تو این دنیا یه جایی جمع می شه و بهت می رسه ،ایمان دارم...و تجربه ش کردم...
اگه کمکی از دستت بر بیاد و کاری انجام ندی،مطمئن باش دنیا و خوشبختی درهاش رو به روت می بنده...

شرلی شنبه 28 فروردین 1389 ساعت 03:54 ب.ظ http://eghlimeyakh.blogfa.com

سلام
شعر قشنگی رو نوشتین ؛تا حالا کاملش رو نشنیده بودم.

نازلی یکشنبه 29 فروردین 1389 ساعت 09:03 ق.ظ

سلام دوستم
خوبی؟ توضیحاتت رو نخوندم چون میخوام ببینمش بعد.
مراقب خودت باش دوستم.

ترانه دوشنبه 30 فروردین 1389 ساعت 10:40 ق.ظ http://zendegihaa.blogspot.com

سلام به بهاره خانوم گل. خوبی ؟ چه خبرا. کارت زیاده این روزا انگار

بلوط چهارشنبه 1 اردیبهشت 1389 ساعت 12:42 ب.ظ

خیلی دلم میخواد این فیلم رو ببینم.
آره عزیزم متاسفانه ما ایرونی ها خیلی هم نژاد پرست هستیم.
به جز فرنگی ها که البته عشقشون عجیب تو دل ایرونی ها رخنه کرده از تمام نژادهای شرقی و افریقایی بدمون میاد و ازشون دوری می کنیم.

احمد جمعه 3 اردیبهشت 1389 ساعت 09:59 ق.ظ http://fanavarye9.blogfa.com

وبــــــــــــلاگــــــــــــت عــــــــالی!

با تبادل لینک چطوری !
اگه دوست داشتی اول منو با اسم "مطـالب رایانه ای و دانلودنرم افزار" لینک کن بعد بیا با هر اسمی که دوست داشتی بلینکمت![گل]

مانیا چهارشنبه 26 خرداد 1389 ساعت 05:18 ب.ظ http://shaghayegh-e-ashesg.blogfa.com

من این فیلم رو دیدم و در تمام لحظات بغض کرده بودم و از فرط احساسات اشک می ریختم نه از سر ناراحتی البته. بدجوری احساسات و عواطف من رو قلقلک داد. الانم با یادآوریش دوباره اشک تو چشام جمع شد.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد