نسیم صبح سعادت بدان نشان که تو دانی گذر به کوی فلان کن در آن زمان که تو دانی
تو پیــک خلوت رازی و دیده بـر سر راهـــت به مردمی، نه به فرمان چنان بران که تو دانی
بگو که جان عــزیزم ز دسـت رفــت خــدا را ز لعل روح فزایش ببخش آن که تو دانی
من این حروف نوشتم چنان که غیر ندانست تو هم ز روی کرامت چنان بخوان که تو دانی
خیال تیغ تو با ما حدیث تشنه و آب است اسیر خویش گرفتی بکش چنان که تو دانی
امـیـد در کـمـر زرکـــــشت چـگـونـه ببـنـدم دقیقهایست نگارا در آن میان که تو دانی
یکیست ترکی و تازی در این معامله حافظ حدیث عشق بیان کن بدان زبان که تو دانی
*********
پ.ن. یه مدت نیستم ولی به محض اینکه سرم خلوت شد و تونستم، میام پیشتون.
به وبلاگت سر زدم
خوب بود
می خواستم ببینم تمایل به تبادل لینک داری؟؟؟
که من لینکت رو بزارم تو قسمت لینک دوستانم و تو هم ماله منو بزاری؟
بهاره جون هر جا که هستی خوش باشی و سلامت.
چه عکس خوشگلی گذاشتی.
دوست عزیز...امیدوارم هرجا که هستی شاد و پیروز باشین....
ای بابا چرا نیستی آخه؟ اما امیدوامر سرت خلوت بشه و دوباره بیای تند تند بنویسی بهار جونم... مواظب خودت باش...
این عکسه رو که اول دیدم فک کردم تفنگه!!!!! گفتم وای خدا چه خبر شده یعنی...
آخه این طوری که دلم برات خیلی تنگ می شه...امیدوارم زوده زود برگردی...هر جا هستی خوش باشی و سلامت خانومی...
منم یه مدت نیستم دوستم!منم دارم میرم! خوش بگذره! این ۴ روز تعطیلی رو می گی دیگه! نه؟؟ آهاین! یادم اومد! قراره با هم بریم دیگه! منو ببین! می گم بهاره می خواد کجا بره!
خوش بگذره ایشالا :)
ضمناً عیدتون پیشاپیش مبارک
بوس!
شعر زیبایی بود
هر جا هستی خوش باشی منتظرت می مونیم
روزگار به کام.
سلام خانوم خانوما...خوبی خانومی؟ کم پیدایی؟ خبری ازت نیست...دلم برات یه ذره شده:( قالب جدیدت مبارک...خیلی لطیفه...