روزهای من
روزهای من

روزهای من

ما و خانوم همکار!

سلام سلام ۱۰۰ تا سلام .... (لالیلای لیلای لای) خان دایی جان خان دایی جان (لالیلای لیلای لای)

حال و اوحوالاتتون چطوره؟ خوبید؟ روبراهید؟خوشید؟ سلامتیدید؟ خونواده خوبند؟مامان؟بابا؟خواهرا؟برادرا؟ همسایه ها؟ همه خوبند؟ عمه؟ عمو؟ خاله؟ دایی؟ (پارازیت... وای دیگه نفسم برید) دیدید بعضی از افراد و که تا آدم غلط بکنه بهشون بگه سلام همینجور رگباری و بلاانقطاع این سوالات و از آدم میپرسن بدون اینکه بهت فرصت بدن حتی نفس بکشی؟ (پارازیت... البته دور از جون شما اون غلط کردن و با خودم بودم) منکه دلم میخواد تا طرف اینجوری سوال میکنه یه جیغ بنفش آبدار کشیده بزنم که==> جیـــــــــــــــــــــــــــغ !!! بابا خفم کردی !!! همه خوبند !!!! مرسی! بسه دیگه !دهه البته دور کند این آدم هم هستندها ... طرف و میبینی و باهاش سلام میکنی .... هزار سال طول میکشه تا حال و احوال پرسیتون تموم بشه میدونی چرا؟ چومکه ==>

تو: سلام.... اون: بــــه بـــه ســــلام... دختر گــــل احـــوال شما؟ (پارازیت.... تا میتونی لحن حرفا رو کشدار بخون و شمرده شمرده) تو: خوبم ... ممنون به لطفتون شما چطورید؟ .... اون : خوبم... تشکر میکنم از حضورتون.... خانم والده چطورند؟ تو: سلام دارند خدمتتون ممنون... اون: ابوی خوبند؟ تو: ایشون هم جویای حالتون هستند ... تشکر... اون: راستی اخوی چی کار میکنن؟ تو :..... اون : اخوی کوچیکتون که خوبند ایشلا؟ تو: ... اون:..... تو:...... اون:...... تو:..... و این بازجویی تا نیم ساعت طول میکشه ... موقعیت تو==> وسط کوچه ایستادی ...با دوستت هم قرار داری و همون نیم ساعت پیش بهش گفتی تا ۱۰ دقیقه دیگه که میشه ۲۰ دقیقه پیش تو... میری پیشش ریاکشن من در مقابل این آدم مثل همون آدم قبلیه با این تفاوت که دلت میخواد طرف و خفه اش کنی و هرچی مو تو سرشه بکنی! حالا چرا اینا رو میگم؟ خودم نمیدونم ییهو یادم افتاد که بگم...

یه همکار ما داریم که خانومی تقریبا ۵۰ ساله است... ازدواج نکرده... قد بلند و لاغر و چادریه... در نگاه اول به نظر خیلی جدی و باهوش و نازک نارنجی و رومانتیخ میاد ولی یه کم که بگذره میبینی خیلی شوخ و یه ذره تنبل و سنتیه...اون روز صحبت یکی از بچه ها بود که بارداره... خانوم همکار هم داشت برا اون طرف دعا می کرد که ==> ایشالا یه پسر تپل مپل به دنیا بیاره و آبروی بقیه بچه های اداره رو که همشون دختر به دنیا آوردن بخرهقیافه مابقی همکاران==>خانوم ایکس پسر چیه بابا؟ دختر خوبه! یدفعه انگار بهش حرف خیلی بدی زده باشی روشو گرفت اونور و گفت: ایـــــــــــــــــشدختر چیه اه اه...پسر خوبه ... همین شماهایید که آبروی بقیه رو هم بردیدبعد بحثمون کشید به انواع و اقسام شوهرا که شوهر آدم چه جوری باشه خوبه... هرکی یه چیزی گفت نوبت به ایشون که رسید گفت==> مرد باید خشن باشه دست بزن داشته باشه... زنم باید مث چی ازش بترسه که قدرشو بدونه... مردای حالا همه پهلون پنبه شدند... انقدر ازشون بدم میـــــــــــاد که نگو... هرچی زنشون میگه اونام میگن نوکرتیم در بست... ایــــــــــــش.... مردم مگه آخه اینجوری میشه؟ آدم چندشش میشهشما داشته باش قیافه مارو==> این حرفا اصلا به ظاهر غلط اندازش نمیاد... اوج تعجب ما وقتی بود که بولوتوثهای گوشیش و رو کرد انواع و اقسام کشت و کشتار و صحنه های تجاوز تو گوشیش بود خیلی شخصیت عجیبی داره هنوز که هنوزه نتونستم تو طبقه بندی آدمای ذهنم بذارمش تو یه گروه خاص... حالا چی شد که یهو یاد اون افتادم؟ آخه الان ورداشته یک فروند اس ام اس بالای ۱۸ به توان ۲ از اون خفن خفناش برام فرستاده که مثلا بخندیم دیگه پیش خودش نمیگه که بابا این دخمل بیچاره که من براش اس ام اس فرستادم اگه الان پیش شوهرش باشه و بخونه جوکت و بعدش منفجر بشه از خنده و اتفاقا دست برقضا شوهرشم کنجکاو بشه که اون داره به چی میخنده و در نتیجه گوشیش و بگیره دستش و رویت کنه آنچه را که نباید، که تا الان باید صد دفعه 3 طلاقه می شد! اگه محمد الان میدید اینو که کشته بود من و... لابد پیش خودشم فکر می کرد ما صب تا شب از ای چیای بی ناموسی برا هم میفرستیم! اونم کی؟ ما! ما فقط بلتیم از این جوکای همشهریامون تعریف کنیم ولاغیر! به جون خانوم مدیرمون که میخوام سر به تنش نباشه راست میگم! حالا خانوم مدیر و قبول نداری به جون آقای ایکس!!! خلاصه که عجب زمونه ای شده خواهر... نزدیک بود مفت و مسلم اونم سر یه اشتباه کارمون به طالاخ جرفتن بکشه!

نظرات 8 + ارسال نظر
ایده دوشنبه 11 شهریور 1387 ساعت 04:12 ب.ظ

ای بابا.... حالا همش تعارف تیکه پاره کردنه ها... و نه هیچ چیز بیشتر...
اااااااااااااااااااااااا بهاره منم باهاش موافقم در این زمینه
((مرد باید خشن باشه دست بزن داشته باشه... زنم باید مث چی ازش بترسه که قدرشو بدونه... مردای حالا همه پهلون پنبه شدند... هرچی زنشون میگه اونام میگن نوکرتیم در بست... ایــــــــــــش.... مردم مگه آخه اینجوری میشه؟ آدم چندشش میشه))
خوب راست میگه دیگه!!!

اینموریکس دوشنبه 11 شهریور 1387 ساعت 08:21 ب.ظ http://inmorix.persianblog.ir

سلام...
اولین نوشته هات که تو مایه های حالی به حولی بودخدا رو شکر من از اینچور آدمها که تا ده نسلتو احوالپرسی میکنن ندارم
این همکارتون راست میگه دیگه///منظورش اینه که بچه سالم باشه...هرچی میخواد باشه
حالا اس ام اس چی بود که ترکیدی از خنده؟

اینموریکس دوشنبه 11 شهریور 1387 ساعت 08:22 ب.ظ http://inmorix.persianblog.ir

راستی مرد هرچی میخواد باشه فقط سالم باشه

بلوط سه‌شنبه 12 شهریور 1387 ساعت 12:05 ب.ظ

سلام بهاره جونم اینا
خوفی خانومی؟
عجب همکار عجیب و گریبی دارین ها! بچه مونو داره اغفال میکنه!
متاسفانه خیلی وقتا اصلاً نمیشه از روی ظاهر آدما درموردشون قضاوت کرد.
مواظب خودت باش دوست جون

مشی خانوم سه‌شنبه 12 شهریور 1387 ساعت 01:24 ب.ظ http://mashi.blogsky.com

سیلام بهار جونم! می بینم که اومدنت به وبلاگ اصلیم کمتر شده و از نوع نوشتنم تو یه جای دیگه بیشتر خوشت می آد!
واقعا" آدما رو نباید از ظاهرشون قضاوت کرد!‌ مگه دختر چشه؟؟ مگه پسر چی کار می کنه که دختر نمی کنه؟؟ به نظر من که دختر غمخوار پدر و مادره!‌ زودتر می گفتی که دیگه منم ازون جوکای خفن وقتی خونه ای برات نفرستم دوستم!

نازلی سه‌شنبه 12 شهریور 1387 ساعت 02:31 ب.ظ http://darentezarmojeze.blogsky.com/

منم از این احوالپرسیهای مسخره بدم می‌یاد. دو ساعت وقتتو میگیره.
بچه همه جورش خوبه فقط سالم باشه. اگه آدم بتونه چند تا بیاره خوبه

دکتر پرتقالی سه‌شنبه 12 شهریور 1387 ساعت 07:19 ب.ظ http://dr-orange.blogfa.com

خانم همکارتون احتمالا عاشق یه آدمه موم بوده که تو زندگیش نوکر خانمش! شده اینطوری داره خودشو تخلیه میکنه

بهاران چهارشنبه 13 شهریور 1387 ساعت 11:54 ب.ظ http://chalesh.blogsky.com

سلام سلام...
امان از دست این حال و احوال پرس های صد من یه غاز که آدمو یاده یک نواره ضبط شده می ندازه تازه از همه بدتر اینه که بعضی هاشون حتی اصلا به جوابت توجهی نمی کنن همین طوری
می گن...می گن...
یکیش خانم همسادمون....

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد