روزهای من
روزهای من

روزهای من

از رفتنش دلم سوخت زیاد ...

سعدیا مرد نکو نام نمیرد هرگز

                      مرده آنست که نامش به نکویی نبرند

 

پ.ن. سرم خیلی شلوغه...منو ببخشید برای یکی دو روز نمیرسم بیام پیشتون. به محض سبک شدن کارها میام دیدنتون

نظرات 6 + ارسال نظر
inmorix شنبه 29 تیر 1387 ساعت 02:05 ب.ظ http://inmorix.persianblog.ir

سلام...واقعا حیف شد...خدا بیامرزدش...عجب هنرمندی بود....

سلام
از ته دلم امیدوارم خدا رحمتش کنه... بله خیلی حیف شد:(

ایده شنبه 29 تیر 1387 ساعت 04:29 ب.ظ

من که هنوز باور نکردم...
برعکس تو من بیکارم! رئیس جون رفتن مرخصی تعطیلات!!!! تو هم که نمینویسی! من حوصله‌ام سر میره خوب!!!

خوش به حالت ایده جونم اینا... پس حسابی داری در غیاب رئیس جان خوش میذگرون (چشمک)

بلوط یکشنبه 30 تیر 1387 ساعت 10:49 ق.ظ

خسرو شکیبایی جزو با احساس ترین بازیگرهای ایرونی بود که خیلی خوب می تونست با مخاطبش ارتباط برقرار کنه...بازی قشنگش در خانه ی سبز بارها اشک منو در آورد...
روحش شاد و یادش گرامی...

خیلی دوستش داشتم بلوطی :( هنوز باورم نمیشه که رفته:(
خدا رحمتش کنه:(

نازلی یکشنبه 30 تیر 1387 ساعت 11:13 ق.ظ http://darentezarmojeze.blogsky.com

هنوز نمیتونم باور کنم.

منم همینطور:(

افسانه یکشنبه 30 تیر 1387 ساعت 11:32 ق.ظ http://affa.persianblog.ir

سبز بودن را یادمان داد و رفت!
کار بزرگی انجام داد، نه؟

چرا خیلی کار بزرگی انجام داد:((((((( دلم نمیخواست به این زودی ها بره... هنوزم میتونست عاشق سر به هوای فیلمای عاشقونه باشه... هنوزم می تونست:(

مشی خانوم یکشنبه 30 تیر 1387 ساعت 02:56 ب.ظ http://mashi.blogsky.com

این پستت رو اصلن ندیدم بهار جونم!
سر منم شلوغه! حس نوشتنم ندارم!
دل من که خیلی گرفت! فک نمی کردم به این زودیها بره! هنوز خیلی زود بود! خیلی زود!
۶۴ سال سنی نبود! اون بازیهای زیر پوستیش یادم نمی ره!انگاری واقعن خود نقش بود!
روحش شاد!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد